عروسکها هم مثل آدمهای دنیای واقعی میتوانند در دنیای خود معلولیت داشته باشند؛ عروسکهایی که مثل همه عروسکهای دیگر در مغازه اسباببازیفروشی منتظر پیدا شدن همبازیای هستند که از مواجه شدن با او تعجب نکنند؛ اما جای خالی تلفیق اجتماعی در فرهنگسازیِ پذیرش معلولیت در جامعه، نه تنها مانع حضور برابر معلولان در جامعه شده، بلکه پای حضور این عروسکها را هم از دنیای خیالیِ کودکان کوتاه کرده است.
به گزارش مجله لوکس، افراد دارای معلولیت به دلایل مختلفی همچون مشکلات مادرزادی، تصادف، سوانح، بلایای طبیعی و… دچار معلولیت میشوند؛ جمعیتی که باوجود اینکه به عنوان بزرگترین اقلیت جهانی محسوب شدهاند، اما گاها به دلیل وجود تبعیض بین آنها با سایر افراد جامعه، با چالشهای مختلفی در دریافت حق و حقوقشان روبرو هستند؛ جایی که حلقه «تلفیق اجتماعی» در آن مفقود شده و نیازمند فرهنگسازی مشخصی برای پذیرش افراد دارای معلولیت در جامعه و رفع این تبعیضهاست.
از آنجایی که عروسکها نقش چشمگیری در شکلگیری رفتارهای اجتماعی کودکان دارند، میتوان از آنها به عنوان یکی از ابزارهای کمککننده در فرهنگسازی برای نحوه تعامل کودکان با افراد دارای معلولیت و همچنین پذیرش معلولیت برای خود افراد دارای معلولیت استفاده کرد؛ عروسکهایی که البته به صورت اغراقآمیز ساخته نشده باشند تا کودکان در زمان مواجهه با آنها صرفا با موهایی بور، چشمانی رنگی و دست و پاهایی کشیده روبرو شوند، بلکه عروسکهایی شبیه به آدمها که ظاهر، صورت و اندامی شبیه به دنیای واقعیت دارند.
محمود بهرامیزاده، استاد دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در این باره به مجله لوکس میگوید: نحوه استفاده کودکان از عروسکها طی سالهای گذشته تغییر کرده و دیگر مانند زمانهای گذشته نیست که عروسک تنها مورد استفاده دختربچهها باشد، بلکه تولید اسباببازیهای عروسکی پسرانه هم افزایش یافته است. باتوجه به اینکه فرهنگ استفاده از عروسک از حالت جنسیتی خارج شده و این یکی از فاکتورهای مهم بر تأثیرگذاری عروسک بر کودکان محسوب میشود و از سوی دیگر باتوجه به اینکه براساس گزارشات سازمان جهانی بهداشت، میزان معلولیت در دنیا ۱۵ درصد است، امروزه تاثیر عروسکهایی با نیازهای ویژه در آگاهسازی کودکان، بسیار بیشتر از آن چیزی است که والدین در راستای آگاهیسازی به فرزندانشان آموزش میدهند.
عروسکهایی با نمای شبیه به دنیای واقعی
وی در توصیف عروسکهایی با نیازهای ویژه، اینگونه عروسکها را با نمایی شبیه به افرادی که در دنیای واقعی، قسمتهایی از اعضای بدن آنها مانند دست، پا، چشم، گوش و… دچار معلولیت است، توصیف و اظهار میکند: ساخت این سبک عروسکها طی سالهای اخیر بیشتر شده و در برخی کشورها گاها با اهداف خاصی تولید و توسط کودکان استفاده میشود. از آنجایی که فن بیان و انتقال مفاهیم از طریق کلام در میان کودکان نسبت به بزرگسالان متفاوت و سخت است، کودکان این تعامل و برقراری ارتباط را از کودکی، با اسباببازی خود شروع میکنند. در واقع، عروسک به کودک فرصت آموزش نحوه تعامل با دیگران را میدهد و زمانی که او با عروسک بازی میکند، از طریق صحبت، نحوه تعامل و بازی با آن را میآموزد.
بهرامیزاده با اشاره به اینکه تعامل برای کودکان به دو شکل تعامل با خواهر، برادر و همسالان و یا کودکانی با نیازهای ویژه رخ میدهد، میافزاید: با استفاده از عروسک کودک نحوه تعامل با خواهر، برادر و والدین خود را میآموزد اما از آنجایی که کودکان باید نحوه تعامل با افراد دارای نیازهای ویژه را هم بیاموزند و بتوانند از همان سن پایین از طریق آموزش و بازی با عروسکهای دارای نیازهای ویژه ارتباط برقرار کنند، استفاده از عروسکهای فانتزی با نیازهای ویژه که دارای ویژگیهای خاصی هستند میتواند به آموزش تعامل آنها با کودکان دارای معلولیت در دنیای واقعی هم کمک کند.
وی با اشاره به اینکه معلولیتها ناشی از دو فاکتور مادرزادی یا اکتسابی در افراد ایجاد میشود، ادامه میدهد: برخی افراد در بدو تولد به صورت مادرزادی قسمتی از عضوی از بدنشان شکل نمیگیرد، برخی دیگر از افراد به دلیل مسائل تروماتیک مانند تصادفات جادهای، جنگها و… در کشور دچار معلولیت میشوند. باتوجه به اینکه خاورمیانه، جز مناطقی است که جنگ، سوانح و بلایای طبیعی را تجربه کرده، به نظر نرخ معلولیت در آن میتواند از متوسط جهانی هم بالاتر باشد، از همین رو، پرداختن به موضوع تولید عروسکهایی با نیازهای ویژه از اهمیت خاصی برخوردار است.
نحوه استفاده از عروسکهایی با نیازهای ویژه و تاثیر آن در تعاملات
این استاد دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی درباره نحوه استفاده از عروسکهایی با نیازهای ویژه و تاثیر آن در برقراری تعامل با همه افراد جامعه نیز به ارائه توضیحاتی میپردازد و ادامه میدهد: برخی از والدین کودک را در تعامل و بازی با اسباببازیهای دارای نیازهای ویژه رها میکنند تا او براساس آموزههای خود به او غذا دهد و بازی و صحبت کند. این درحالیست که در زمینه بازی با اسباببازی و عروسکهای عادی حتی بهتر است والدین با کودک مداخله و مشارکت داشته باشند و در میان بازی برخی مسائل آموزشی خاص مانند مرتب کردن اتاق، نحوه پوشیدن لباس و… را به او بیاموزند، حال اگر اسباببازی کودک دارای نقص عضو به طور مثال دست راستش دچار معلولیت باشد، او میآموزد که باوجود نقص عضو چگونه در انجام کارها تعامل داشته باشد. ممکن است این روند در ابتدا بسیار ابتدایی باشد اما این تعاملها به مرور شروع شده و همین روند منجر میشود که اگر کودک در مهد، مدرسه و دانشگاه با فردی با نیاز خاص روبرو شد، با او چگونه تعامل کند چراکه در برخورد و تعامل با کودکان دارای نیازهای ویژه نباید دو حس به این کودکان منتقل شود، اول بحث حس ترحم و دیگری کمک بیش از حد است.
وی میافزاید: هدف از تمامی سیستمهای توانبخشی در حمایت از افراد معلول ایجاد حداکثر استقلال در زندگی و کمک به آنها در شرایط لزوم است. آنچه که در نحوه آموزش و بازی به این کودکان باید آموزش داده شود این است که همزمان بتوان با آنها تعامل درستی برقرار کرد.
بهرامیزاده استفاده از عروسکهایی با نیازهای ویژه در نمایشهای عروسکی نیز در این فرهنگسازی کمککننده عنوان میکند و ادامه میدهد: کودکانی که دچار نقص عضو هستند به دلیل ناآگاهی جامعه از معلولیت به قدری با بازخوردهای منفی روبرو میشوند که به طور مثال اگر دستشان دچار معلولیتی باشد سعی میکنند آن دست را با پنهان کردن در جیب خود بپوشانند لذا علاوه بر دلایل ذکر شده با استفاده از عروسکهای دارای نیازهای ویژه میتوان به کودکان دارای نیازهای ویژه نیز آموزش داد که در تعامل با سایر کودکان باید چگونه رفتار کنند.
بهرامیزاده از دیگر کاربردهای عروسکهای دارای نیازهای ویژه را مسئولیتپذیری میداند و میگوید: امروزه برخلاف گذشته بر استفاده از اسباببازیها و عروسکهای ساده توسط کودکان تاکید میشود و این درحالیست که در گذشته عروسکهای تولید شده به صورت اغراق آمیز زیباسازی شده بودند که همین امر منجر به کاهش اعتماد به نفس کودکان شده بود.
دکتر منصوره کریمزاده، عضو هیات علمی گروه رشد و پرورش کودکان پیش از دبستانِ دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی نیز با بیان اینکه در جوامع مختلف حدود ۱.۵ تا ۳ درصد کودکان، دارای نیازهای ویژه هستند، به مجله لوکس میگوید: در بسیاری از مدارس کشورهای مختلف، براساس وضعیت ظاهری و با توجه به نیازها و خدمات موردنیاز کودکان، اقدام به ارائه سطوح خدمات میکنند؛ اما در ایران تفکیک صرفا براساس مشکلات جسمی یا برگزاری آزمونهای هوشی میان دانشآموزان انجام میگیرد که این اتفاق درست نیست.
وی ادامه میدهد: اگر کودکان در یک بعد جسمی دارای ضعف هستند ممکن است در ابعاد دیگری دارای توانمندیهایی باشند که با این تفکیکسازی به رشد همهجانبه آنها آسیب وارد خواهد شد، بنابراین در دنیا خدمات را به صورت یکپارچه و با ارائه سطحبندی خدمات مختلف به دانشآموزان ارائه میکنند. در ایران نیز باید این اتفاق رخ دهد تا حضور کودکان دارای نیازهای ویژه در مدارس و در کنار سایر دانشآموزان عادیسازی شود. در این میان استفاده از اسباببازی و عروسک دارای نیازهای ویژه یکی از ابزاری است که میتواند به این عادیسازی کمک کند، اما اصل بر فرهنگسازی است که با برگزاری برنامهها و ارائه خدمات مناسب به این افراد در خانواده و اجتماع اتفاق میافتد.
این عضو هیات علمی گروه رشد و پرورش کودکان پیش از دبستانِ دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی با تاکید بر اینکه جداسازی و دستهبندی کودکان دارای نیازهای ویژه در رشد و تعامل آنها تاثیر منفی دارد، خاطرنشان میکند: در حال حاضر وقتی در مدرسه کودک دارای معلولیت حرکتی، شنوایی یا بینایی وجود دارد، باید با در اختیار گذاشتن وسایل و تجهیزات مناسب به آنها، شرایط مطلوب آموزش را برای او فراهم کرد. حضور کودکان دارای سمعک، عینک یا ویلچر باید برای در مدارس عادی باشد؛ این عادیسازی با استفاده از اسباببازی و عروسکها صورت میگیرد. در این رابطه عروسکهای دارای نیازهای ویژه میتوانند علاوه بر اینکه در پذیرش معلولیتِ کودکان دارای معلولیت کمککننده باشند، در آگاهی و نحوه تعامل کودکان، با کودکان دارای نیازهای ویژه نیز اثرگذار باشد.
کریمزاده با اشاره به تولید اینگونه عروسکها در کشورهایی مانند انگلیس و فنلاند، یادآور میشود: کشورهای توسعهیافته باتوجه به نیازهای جامعه خود بر فرهنگسازی در زمینه حضور افراد دارای معلولیت در جامعه کار کردهاند. در راستای رفع این تفکیکسازی باید در ایران نیز برچسبها را حذف و با یکپارچهسازی ارائه خدمات در مدارس به کودکان اجازه رشد همهجانبه دهیم.
انتهای پیام