داماد صدام پس از فرارش از عراق خیلی زود متوجه میشود، آمریکاییها افشاگریهایش را دوست ندارند و قرار نیست به خاطر حرفهایی که میزند به رویش آغوش باز کنند. درنتیجه با وعده بخشودگی به عراق برمیگردد و کمی بعد به قتل میرسد و ناگفتههایش درباره سلاحهای شیمیایی و میکروبی را به گور میبرد.
به گزارش مجله لوکس، قدس نوشت: تابستان سال ۱۳۶۹، تقریباً دو سال از پایان جنگ تحمیلی میگذشت و افشاگری غربیها درباره بهکارگیری تسلیحات شیمیایی توسط صدامحسین شروع شده بود. روز ۴تیرماه آن سال، خبرگزاریها گزارش دادند ماجرا فقط به تسلیحات شیمیایی ختم نمیشود. ظاهراً آمریکاییها در دورهای از جنگ، صدام را به سلاحهای میکروبی هم مجهز کرده بودند!
دانشگاه میکروبیولوژی
ظاهرماجرا این بود که اولین بار روزنامهها و رسانههای اروپایی افشاگری کردند، بعد روزنامهها و رادیو تلویزیون خود آمریکاییها، دنیا را روی سرشان گذاشتند و دست آخر هم مثلاً از سرناچاری، مسئولان مختلف و سابق آمریکایی جلو دوربینها آمدند تا به صورت سربسته به پرسشهای خبرنگاران پاسخهای ضد و نقیض بدهند. اسناد تازه آن طور که مسئول یکی ازNGO های آمریکایی میگفت، نشان میداد: «صدام از تجهیزات و فراوردههای شیمیایی ۱۸شرکت آمریکایی که دولت از آنها برای مقاصد نظامی استفاده میکرده، کمک گرفته است… یک مرکز کنترل بیماریها که زیر نظر دولت آمریکا فعالیت میکرد ویروسی را در اختیار رژیم عراق قرار داد تا در آزمایشگاههایشان از آن برای تولید جنگافزار میکروبی استفاده کنند… در سال۱۹۸۵ یک پژوهشگر عراقی زنجیرهای از ویروس عامل «تب نیل غربی» را برای مطالعات پزشکی دریافت کرده و با خود به دانشگاه میکروبیولوژی عراق واقع در بصره برده است…». منتها تحلیلگرانی که حواسشان به همه چیز بود، میدانستند همه این ماجراها و افشاگریها نمایشی است که دارد فضا را برای یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه فراهم میکند. در واقع و پشت پرده، کاخ سفید و جورج بوش سلسلهجنبان این افشاگریها درباره صدام و استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی بودند تا به این بهانه زمینه را برای حمله به عراق و نابودی تسلیحات کشتار دستهجمعی که خود غرب به صدام فروخته بود، فراهم کنند.
تب و لرز خفیف
ویروس «نیل غربی» نخستین بار سال۱۹۳۷ در منطقه نیل غربی اوگاندا شناسایی و بعد کمکم سروکلهاش در آفریقا، اروپا، خاورمیانه، آمریکای شمالی و غرب آسیا پیدا شد. در خود آمریکا هم این ویروس مثل خیلی از ویروسها و میکروبهای دیگر به آزمایشگاههای مخفی و آشکار راه پیدا کرد تا ضمن پیدا کردن پادزهر برای آن، امکان استفادهاش در تسلیحات میکروبی و غیرمتعارف هم بررسی شود. ویروس نیل غربی که توسط پشه به انسان منتقل میشود، در حالت طبیعی کشنده نیست و اغلب موجب بیماری خفیف و حتی نامحسوس میشود و فرد مبتلا بعد از چند روز تب و لرز و علائم خفیف دیگر بهبود مییابد. منتها در شرایطی که ویروس دستکاری و تقویت شده و یا بدن مشکلات زمینهای داشته باشد میتواند سبب بروز مننژیت (التهاب نخاع) و یا التهاب مغز شده و بیمار را بکشد. البته چون فقط ۲۰درصد از آلودهشدگان با این ویروس، تب و لرز و علائم خفیف را تجربه میکنند و کمتر از یک درصد ممکن است حالات شدید بیماری را تجربه کنند، تا سال پیش هنوز درمانی برای این بیماری پیدا نشده بود، اما به خاطر شیوع گسترده آن در سال۱۴۰۲، کشورهای مختلفی اقدام به ساخت واکسن آن کردند و فقط واکسن ارائه شده در آمریکا توانست مجوز سازمان جهانی بهداشت را بگیرد!
داماد صدام
اینکه صدام آیا از سلاح میکروبی «نیل غربی» علیه رزمندگان ایرانی هم استفاده کرده یا خیر، در کشور خودمان اطلاعات دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلیاش البته به کارگیری گسترده سلاحهای شیمیایی متنوع و مختلف چون گاز خردل، سارین و… در جنگ با ایران است. یعنی نشانهها و عوارض این تسلیحات شیمیایی آنقدر زیاد و متنوع بوده که عوارض مرگبار «تب نیل غربی» ممکن است لابهلای آنها گم شود! با وجود این، در اسناد و اعترافهای خود بعثیها میشود رد و نشانی از خرید «نیل غربی» را در سال۱۳۶۴ و اوج جنگ با ایران دید. «حسین کامل المجید» داماد صدام و عضو بلندپایه حزب بعث عراق، رئیس کمیته صنایع نظامی و مسئول خریدهای تسلیحاتی حکومت صدام است که سال۱۳۷۴، به صورت ناگهانی از عراق فرارمیکند و در اردن به هوای اینکه غربیها از او حمایت کنند در مخالفت با صدام شروع به افشاگری میکند: «… نیروهای ما برای فیصله دادن به نبردها، در مهران، فاو، شلمچه و حلبچه، خیلی گسترده از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند به همین دلیل ماده اصلی تولید گاز خردل را تمام کردیم… تاجری که واسطه خرید ما از ژاپن بود نتوانست دوباره این ماده را تهیه کند، در نتیجه من همراه هیئتی به ایالات متحده رفتم… ما قراردادی هم با یک شرکت در ایالت جورجیا برای ارسال سه محموله از ویروسهای بیماری تب نیل غربی امضا کردیم…». البته واضح است که «حسین کامل» محمولههای حاوی ویروس را برای انبار کردن نخریده بود و قطعاً نمیدانست که روزی همین محمولههای آمریکایی بهانه حمله آمریکاییها به عراق خواهند شد. داماد صدام پس از فرارش از عراق خیلی زود متوجه میشود، آمریکاییها افشاگریهایش را دوست ندارند و قرار نیست به خاطر حرفهایی که میزند به رویش آغوش باز کنند. درنتیجه با وعده بخشودگی به عراق برمیگردد و کمی بعد به قتل میرسد و ناگفتههایش درباره سلاحهای شیمیایی و میکروبی را به گور میبرد.
انتهای پیام