دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در کشور ما نیز، حدود ده سالیست که واژه حکمرانی، در زبانها و بیانها استفاده میشود اما خیلی اوقات دقیق به کار نمیرود، مثلا برخی میگویند مقصود از حکمرانی، حکومتداری است، حکومت در دوران سنت، به معنای ایجاد امنیت و حفظ مرزها بدون توجه به رفع نیازها بود اما با ایجاد حکومتداری مدرن در غرب و تأسیس بروکراسی سلسله مراتبی؛ گستره نیازهای حکومت توسعه پیدا کرد و مواردی مانند نیازهای سلامت، امنیت، محبت، اقتصاد، فرهنگ برعهده دولت گذاشته شد و حکومت متولی رفع همه نیازهای مردم شد اما به شکل رسانه و سلسله مراتبی. این مدل از حکومتداری، دولت را فربه میکرد و ناکارآمدی و فساد را به دنبال داشت. برای حل این مشکل، یک اصطلاح با عنوان مدیریت دولتی نوین شکل گرفت که در این مدل از حکومتداری، مدیریت جامعه از طریق جوامع مدنی مانند تشکلها و سندیکاها تقویت شد اما در این میان یک چالش جدی به وجود آمد و آن نسبت میان بخش دولتی و بخش خصوصی و نسبت آنها با عدالت به وجود آمد. بهعنوان نمونه بخش خصوصی با ابزارهای تبلیغی و رسانهای، فعالیتهایی را انجام میدهد که در نهایت ممکن است فقط خودش سود برده و سودی به مردم نرسد و یک بیعدالتی شکل گیرد. اصصلاح حکمرانی در غرب به وجود آمد البته لازم است این اصصلاح در غرب خوب شناخته شود تا بعد از آن، با نگاهی به مبنای خود، ببینیم چه چیزی میتوانیم بگوییم.
وی اضافه کرد: هنگامی که دانشمندان غربی از حکمرانی سخن می گویند، منظور حکومت نیست بلکه حکومت هم میتواند مصداقی از آن باشد، به اصصلاح منطقی این دو، نسبت عموم و خصوص منوجه باشد، مثلا ممکن است منظور از حکمرانی، حکومت باشد یا ممکن است منظور حکمرانی به معنای سیاسی آن نبوده و هدف حکمرانی در محدوه یک سازمان باشد. به همین دلیل هم نباید حکمرانی را با حکومتداری مترادف دانست. برخی دیگر نیز حکمرانی را با سیاستگذاری عمومی مترداف میدانند که این نیز اشتباه است.
استاد خسروپناه گفت: سیاستگذاری عمومی، بخشی از حکمرانی است، برخی نیز حکمرانی را مدیریت دانستهاند چو ن در حکمرانی و مدیریت، سیاستگذاری، ساماندهی، نظارت و ارزیابی وجود دارد اما حکمرانی فقط مدیریت نیست و تفاوتهایی با هم دارنند. در هر حال آنچه از مجموعه بررسیهای انجام شده در حوزه حکمرانی به دست میآید این است که حکمرانی از سنخ فرآیند است و نه یک پروژه. و پروژه تصمیم گیری است برای این فرایند تصمیم گیری، در ساحت سیاستگذاری، تنظیم گری، هدایتگری و راهبری، تصدی گری و نظارت و ارزیابی. حکمرانی از سیاستگذاری عمومی در ساحت فرهنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سلامت و دیگر حوزههای اجتماعی شروع شده و بعد از آن نوبت به تنظیمگری میرسد که البته باید دانست که تقنین بخشی از تنظیمگری است، قانونگذاری، ساختار سازی، گفتمانسازی، راهبری و هدایتگری از عناصر تنظیمگری است.
وی افزود: مرحله بعد تصدیگری و نظارت و ارزیابی است. یعنی در حکمرانی، حکمرانان که میتوانند دولت مردان یا بخش خصوصی یا تودههای مردم یا ذینفعان مؤثر در حکمرانی باشند، بدیهیست اگر ذینفعان هر موضوع مثلا صنایع دستی، در تدوین سند مرتبط با آن نقش داشته باشند، در اجرای آن فعالتر خواهند بود. یکی از دلایلی که سند در کشور تدوین و تصویب میشود اما اجرا نمیشود این است که ذینفعان در تدوین آن سند یا آییننامه و قوانین مرتبط مشارکت ندارنند، مشارکت ذینفعان در تدوین سند، میزان مشارکت آنها در اجرا افزایش خواهد داد و به اصطلاح سند، اجراییتر میشود. در این مدل از حکمرانی بسیار اهمیت به مشارکت ذینفعان داده شده است که در مدل حکمرانی خوب و سالم در غرب شناخته شده است. البته باید توجه داشت که تفاوتهایی میان حکمرانی خوب و حکمرانی سالم در غرب وجود دارد. اما یک تجربه عقلانی است که باید مورد توجه باشد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر عنوان همایش گفت: آنچه که در عنوان این همایش به عنوان حکمرانی متعالی مطرح شده است، که هدف آن بهرهمندی از حکمت قرآنی یا حکمت متعالی است. بهعنوان نمونه چگونه میتوان از میراث ارزشمند حکمای بزرگی مانند مانند سهروردی، ملاصدرا، میرفندرسکی یا دیگر شخصیتها در موضوع حکمرانی چه بهرهای می توان برد؟ یا از آموزههای حکمی قرآنی چه استفادههایی میتوان کرد تا این دستاورد عقلی بشری درموضوع حکمرانی را تعالی دهد و بتوانیم حرفی نو برای گفتن با دنیای غرب هم داشته باشیم.
وی با اشاره به اهمیت طرح حرف نو برای ارائه به جهان علمی گفت: چند کلید واژه نسبت به حکمرانی که میتواند حرف نویی در حوزه حکمرانی باشد میتواند در این موضوع قابل توجه باشد سه الگوی حکمرانی تاکنون پیشنهاد شده که هر آنها، دارای مزایا و معایبی است، الگوی حکمرانی سلسله مراتبی، الگوی حکمرانی بازاری یا بنگاهی، که در این مدل، دولت نقش حداقلی دارد و بخش خصوصی نقش حداکثری را داراست.مدل سوم نقش حکمرانی شبکهای است که در آن گروهها، تشکلها و فعالان مردمی نقش بیشتری داشته باشند و نقش دولت و بازار کمرنگتر باشند که هر سه الگو، معایب و مزایایی دارد. حال سؤال این است که حکمت اسلامی در مورد نقش بازار، مردم یا دولت در موضوع حکمرانی چه دیدگاهی دارد؟ آیا ایده یا دیدگاه جدیدی دارد؟ باید گفت که در قران کریم، سوره مائده را که در اواخر عمر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است باید سوره حکمرانی نامید همانگونه که برخی مفسّرین این سوره را سوره ولایت نامگذاری کردهاند. در این سوره موضوع ولایت هم به صورت ایجابی و هم به صورت سلبی بیان شده است.
استاد خسروپناه تصریح کرد: بهنظر میرسد موضوع حکمرانی ولایی میتواند نظریه جدیدی در الگوی حکمرانی ارائه دهد و معایب مدلهای سه گانه حکمرانی را برطرف کند. در این دیدگاه، ولی یک محور است و بین مردم و ولی یک پیوند ناگسستنی است و این مردم در تصمیمسازی نقش دارند، به بیان دیگر این مدل حکمرانی بسیاری از آسیبهای حمکرانی سلسله مراتبی یا بازاری را ندارد ولی مدل به مدل حکمرانی شبکهای شباهت دارد. در این مدل از حکمرانی، ولی؛ حکم خداوند را بیان میکند اما اجرای آن حکم، نیاز به سیاستگذاری، قانونگذاری، ساختارسازی و دیگر موارد مورد نیاز دارد که مردم بهعنوان حلقه شبکهای پیرامون ولی در این موضوعات، مشارکت میکنند. این مدل از حکمرانی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال اجراست. قطعا اساتید دانشگاهی و شخصیتهای فرهیخته میتوانند با بررسی موضوعات مرتبط با حکمرانی، نظریّات جدیدی را ارائه دهند که این موضوع میتواند تحولی در موضوع حکمرانی در سطح بینالملل ایجاد کند.