چرا مردم ایران شاد نیستند؟

چرا مردم ایران شاد نیستند؟
آفتاب‌‌نیوز :

هرسال شبکه راهکار‌های توسعه پایدار، نهاد زیرمجموعه سازمانِ ملل متحد، گزارشی باعنوانِ خوشبخت‌ترین مردمانِ جهان منتشر می‌کند؛ فهرستی که در آن اسامی کشور‌ها با بیشترین میزان رضایت از زندگی رتبه‌بندی می‌شوند.

این گزارش از سال ۲۰۱۲ تاکنون به صورت منظم انتشار یافته و برای سنجش میزان شادیِ کشور‌ها از شاخص‌هایی مثل شرایط اقتصادی، میزان اعتماد و عدالت در جامعه و همچنین اعتماد به دولت استفاده کرده است.

نتایج آخرین گزارش نشان می‌دهد که فنلاند، دانمارک، ایسلند، هلند، سوئد، نروژ، سوئیس، لوکزامبورگ و نیوزلند، شادترین کشور‌های جهان در سال ۲۰۲۴ هستند.

در این رتبه‌بندی، لبنان و افغانستان دو جایگاه پایانی را به خود اختصاص داده‌اند و ایران در جایگاه صدم قرار دارد، اگر چه رتبه ایران نسبت به سال قبل از آن، یک درجه ارتقا یافته، اما همچنان پایین است.

اما چرا مردمِ ایران شاد نیستند و اصلا چرا پرداختن به موضوع شادکامی برای جوامع اهمیت دارد؟

معیار‌های شادکامی

سعید معدنی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در واکاوی این موضوع می‌گوید: متأسفانه استاندارد‌های زیستی در جامعه ایران، پایین است و همین عامل از شادی مردم می‌کاهد. کافی است وضع اقتصادی و مسائل اجتماعی جامعه را در نظر بگیرید، شرایطِ موجود نمی‌تواند در استاندارد‌ها تعریف شود.

اما علاوه بر این مسائل ما با محدودیت‌های دیگری هم مواجه هستیم که کمتر در کشور‌های دیگر دیده می‌شود، محدودیت‌هایی مثل اجرای قانون منع استفاده از ماهواره، فیلترینگ فضای مجازی و جلوگیری از ورود خانواده‌ها به ورزشگاه‌ها برای تماشای فوتبال.

در کشور ما متأسفانه عقیده اقلیت به اکثریت تحمیل شده و همین موضوع باعث رنجش افراد می‌شود، مثلا در حالی که اکثریت مردم، موافق حضور خانواده‌ها برای تماشای فوتبال در ورزشگاه‌ها هستند، اما اقلیتِ مخالف، مانع این کار می‌شوند.

تقریبا به غیر از ایران و افغانستان، کشوری وجود ندارد که در آن، خانواده‌ها برای تماشای فوتبال، اجازه ورود به ورزشگاه را نداشته باشند یا ما جزو معدود کشور‌هایی هستیم که با فیلتر تعداد زیادی از شبکه‌های اجتماعی مواجه هستیم، آن‌هم شبکه‌هایی که امروزه از منظر اقتصادی و اجتماعی، ابزار مهم زندگی مردم می‌شوند یا در نمونه دیگر، برای برپایی جشن عروسی مجبورید خیلی از محدودیت‌ها را
رعایت کنید.

وجود چنین محدودیت‌هایی، استاندارد‌های زندگی را پایین می‌آورد. در واقع برخی مسائلی که در جهان، عادی و طبیعی محسوب می‌شود، در جامعه ما رنگِ معضل و چالش به خود می‌گیرد و این وضع، ناخودآگاه باعثِ بالا رفتن اضطراب و پایین آمدنِ آستانه تحملِ افراد می‌شود. هم‌اکنون از موضوع حجاب یک چالش ساختیم، به دلیل همه مواردی که گفته شد، می‌بینیم حال درونی ملت خوب نیست و این یک هشدار است.

تداومِ حالِ خوب نداشتن

این جامعه‌شناس معتقد است که «تداومِ حالِ خوب نداشتن» به مرور زمان سبب گریز و گوشه‌گیری افراد می‌شود. در چنین شرایطی، معمولا آنان که توانایی مالی دارند، مهاجرت می‌کنند و آن‌ها که می‌مانند، گرفتار نوعی خمودی و عزلت‌نشینی می‌شوند. نیرویی که ماندگار می‌شود، متأسفانه انرژی موردنیاز برای توسعه جامعه را ندارد و بخش اقتصادی هم متأثر از این موضوع، لطمه می‌بیند.

هم‌اکنون ما از منظر صادرات کالا جزو ۱۵ کشور آسیا هم نیستیم، چون نیروی ِجوانِ مؤثری برای ایده‌های توسعه‌ای نداریم. حتی اگر جوانی، کسب و کاری راه‌اندازی کند، وضعیتش برای ماه و سال آینده نامعلوم است، بنابراین نمی‌تواند تبدیل به یک نیروی تصمیم‌ساز شود و معمولا در وضعیت تردید و عصبانیت قرار می‌گیرد.

به گفته معدنی، جامعه‌ای که به دور از استاندارد‌های زندگی، رضایت جمعی خودش را از دست می‌دهد و تداوم آن سبب‌ساز شکل گرفتن ایده گریز و مهاجرت یا ماندن و گوشه‌نشینی می‌شود، بستر مناسبی را برای عادی شدن آسیب‌های اجتماعی فراهم می‌کند.

وی می‌گوید: خاطرم هست در اوایل انقلاب، بیکاری یک وضع غیرعادی بود، اما این روز‌ها نداشتن حرفه و شغل، تبدیل به یک وضع عادی شده است یا مثلا افراد به راحتی از کنار آسیبِ اختلاس می‌گذرند، گویی که وضع کاملا عادی است.

این استاد دانشگاه به تفاوت آسیب و مسأله هم اشاره می‌کند و می‌گوید: باید توجه داشت آسیب، چیزی است که مردم نسبت به آن حساس هستند و مسأله، مشکلی است که در جامعه وجود دارد، اما برای مردمِ عادی، مهم نیست و فقط متخصصان آن را بررسی می‌کنند؛ البته حل کردن آن هم در شرایط بی‌تفاوتی مردم، دشوار می‌شود. اکنون بیکاری و آلودگی محیط زیست در عین عادی شدن، تبدیل به مسأله شده‌اند.

شادی، متأثر از پدیده‌های اجتماعی

امان قرائی‌مقدم، جامعه‌شناس هم اعتقاد دارد شادی ونشاط، پدیده اجتماعیِ تام و کاملی است که از همه پدیده‌های اجتماعی تأثیر می‌پذیرد و متقابلا برهمه پدیده‌ها تأثیر می‌گذارد.

این استاد دانشگاه می‌گوید: در جامعه‌ای که غم‌پراکنی رواج دارد، نارضایتی‌ها، اعتراضات اجتماعی و فرار مغز‌ها افزایش می‌یابد، همچنین جامعه با کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، کاهش آمار ازدواج، کاهش میزان کارایی و بازدهی کاری و کاهش خلاقیت و نوآوری مواجه می‌شود. در جامعه غمگین، شاهد افزایش آسیب‌هایی مثل طلاق، روسپی‌گری، فرار دختران، اعتیاد به موادمخدر، قتل و جنایت و خشونت و پرخاشگری خواهیم بود.

به گفته این پژوهشگر اجتماعی، میزان نشاط یک جامعه بر همه روابط و تعاملات اجتماعی و همه نهاد‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، حقوقی و قضایی و حتی نظام اداری و سازمانی و صنعتی تأثیر مستقیم می‌گذارد.

قرائی‌مقدم می‌گوید: از نظر برخی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی، شادی و نشاط زیرساختِ بسیاری از مسائل و خنده و لبخند، جلوه عامِ شادی و خوشبختی است. جامعه خوشحال و خرسند، با تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم‌تر مواجه خواهد بود و بدون شک در چنین محیطی، امنیت اجتماعی و فردی راحت‌تر به دست می‌آید. در محیط شاد، ذهنِ انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می‌شود، به همین دلیل است که بحث نشاط از ابعاد مختلف مثل جامعه‌شناسی اوقات فراغت، روان‌شناسی اجتماعی، مدیریت، اقتصاد، سیاست و بهداشت موردتوجه قرار می‌گیرد.

وی معتقد است که شادی و نشاط از بُعد سیاستگذاری اجتماعی هم بسیار مهم است. روشنفکران به طور کلی شادی را نوعی احساس سعادت می‌دانند، چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا می‌کند. هر قدر ملتی شادتر باشد احساس رفاه بیشتری می‌کند و برعکس جامعه‌ای که نشاط ذهنی و کنشی کمرنگ‌تر و آزادی بیان و اندیشه و دموکراسی ضعیف‌تری دارد، حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست و افراد جامعه در آن احساس بدبختی می‌کنند.

این جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به نظرات بزرگان علم و دین درباره شادی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: به نظر «برتراند راسل»، خنده ارزان‌ترین و مؤثرترین اعجاب‌انگیز و یک داروی همگانی و جهانی است.

«پاول مک کی»، «جوئل گومان» و «انیسمان سالتمن»، روان‌شناسان بزرگ آمریکایی که به مطالعات تأثیر خنده، شوخی و مزاح در طول ۲۰ سال پرداخته‌اند، معتقدند که شادی ونشاط، فکر و خیال را آزاد می‌کند و بر سیستم سلامت بدن، تأثیر مثبت می‌گذارد.

به نظرعلامه مرتضی مطهری، در دنیای پراضطراب و پرتلاطمِ امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند، از این رو شاد زیستن از ضروریات زندگی و بر عهده برنامه‌ریزان و علمای علوم دینی است که با استخراج مبانی دینی مربوط به شادی و نشاط از میان متون دین مبین اسلام، زمینه بروز رکود ذهنی و افسردگی را از جامعه بزدایند. علاوه بر آن کارگزاران حکومتی و فرهنگی هم باید بستر شادی ونشاط را در جامعه فراهم کنند.

خروج از نسخه موبایل