مجله لوکس/اصفهان یک پژوهشگر حوزۀ موسیقی با تأکید بر نقش رسانهها برای تغییر فضای رکود و بحران در موسیقی، گفت: انتظار هنرمندان موسیقی از رئیسجمهور، دولت آینده و البته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ دولت چهاردهم این است که چتر حمایتی خود را به روی موسیقی بگشایند.
مهرشاد متینفر با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری، به بیان برخی انتظارات و مطالبات خود از رئیسجمهور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم در زمینه هنر موسیقی پرداخت و گفت: شرایط موسیقی در ایران و به ویژه شهر اصفهان خوب نیست و با توجه به برخی اظهارنظرها مبنی بر اینکه اولویتشان موسیقی نیست، بسیار بدیهی خواهد بود که هر چه بیشتر شاهد افول هنر موسیقی در آواز شهر اصفهان باشیم. شهری که همواره در تاریخ موسیقی از مهمترین پایههای موسیقی دستگاهی شهری در ایران بوده و امثال سید رحیم و طاهرزاده و نایب و برازنده و تاج و شهناز و کسایی را به تاریخ موسیقی تحویل داده و نقش زرینی در شکوفایی موسیقی داشته است و حال، این روزها حال خوبی ندارد.
او درباره اینکه اگر بخواهیم ریشههای آوازی و سند هویتی موسیقی شهر اصفهان را بررسی کنیم با هنرمند بسیار بزرگی به نام «سید رحیم اصفهانی» روبرو میشویم، ادامه داد: چند سال پیش من و دوستم «نویدنوروزی» (خواننده، پژوهشگر و فعال موسیقی) آرشیوی را در اصفهان پیدا کردیم که شامل بیش از ۲۰ لوله فونوگراف (حافظ الاصوات) بود. اکثر این لولهها متعلق به آوازهای سید رحیم و دیگر مفاخر موسیقی ایرانی از جمله «نایب اسدالله اصفهانی»، «تاج الواعظین»، «ملا مسیب» و … بود.
این پژوهشگر موسیقی اضافه کرد: لولههای فونوگراف از نخستین وسایل ضبط و پخش صوت بوده و با توجه به اینکه ما تا این لحظه فقط یک صفحه ماهور از سید رحیم داریم وجود چنین آرشیوی بسیار حائز اهمیت است. در آن زمان با دو مدیر متوالی حوزه هنری اصفهان و همچنین با مدیران شهرداری این شهر برای خرید این آرشیو ارزشمند وارد گفتوگو شدیم، ولی متأسفانه فعلاً علاقه و دغدغهای نسبت به میراث زرّین موسیقی اصفهان وجود ندارد و برخی از مسئولان به صراحت عنوان میکنند این مسائل برایشان در اولویت نیست!
متینفر اوضاع نامناسب موسیقی اصفهان در دوران کنونی را حاصل سه مولفۀ مدیریت ناکارآمد برخی از متولیان اصلی حوزههای فرهنگی، نپرداختن رسانهها به رویدادهای موسیقی در اصفهان و نبودِ اتحاد و همدلی در جامعه موسیقی دانست و گفت: با وجود اینکه حدود ۳۰ ماه است از خانه موسیقی اصفهان استعفا دادهام هنوز مدیری برای این واحد انتخاب نشده ضمن اینکه وسایل خانه موسیقی را به انباری ریخته و این واحد را ملغی کردند. در حال حاضر نیز در اصفهان، با پیشینه فرهنگی و هنریِ بسیار، تنها نهاد موجود در زمینه موسیقی فقط دفتر تخصصی موسیقی شهرداری اصفهان (هنرسرای خورشید) است که متأسفانه در سالهای اخیر عملکرد بسیار ضعیف و نامطلوبی داشته است.
مدیر سابق خانه موسیقی اصفهان با بیان اینکه هنرسرای خورشید در دورهای با مدیریت «منصور قربانی» عملکرد و خروجیهای بسیار مهم و کارگشایی در جامعه موسیقی اصفهان داشت، افزود: اجراهایی همچون دلنوازان، کارنامه، فصلنامه موسیقی و بسیاری برنامههای دیگر به خوبی توانست جامعه موسیقی شهر را از نواجوانان گرفته تا پیشکسوتان، درگیر فعالیتها و اجراهای موسیقی کند و همین امر باعث پویایی موسیقی اصفهان در آن سالها شد. افسوس این پویایی بعد از مدیریت قربانی ادامه پیدا نکرد و ما در سالهای اخیر نه تنها برنامهها و طرحهای چشمگیری از دفتر موسیقی و شورای آن نمیبینیم، بلکه عملکرد برخی از مسئولان به گونهای بوده که اکثریت قاطع جامعه موسیقی اصفهان راضی نیستند.
این پژوهشگر موسیقی درباره اینکه دفتر موسیقی و سیاستگذارانِ آن دچار مشکلات بسیاری هستند، بیان کرد: نگاه برخی از این افراد به موسیقی، بسیار سلیقهای و محدود بوده و نشانهای از حمایت و پرداختن به نسل جدید مشاهده نمیشود. بهعنوان نمونه میتوان طرحهایی در قالب جشنوارههای رقابتی، همایشها و کارگاهها به نفع جوانان برگزار کرد، ولی چنین نگاهی در طی این سالها دیده نشده است و بودجههای کلان برای مناسبتهای خاص، همواره خرج دعوت از هنرمندان مشهور تهران شده و حمایتی از هنرمندان مستعد و توانمند اصفهان در دفتر موسیقی مشاهده نمیشود.
متینفر افزود: حتی طرحها و برنامههایی که خودشان اجرا میکنند مشکلات بسیار مختلفی دارد؛ از گرافیک و صدابرداری و تبلیغات و سیاستگذاری ضعیف و نامطلوب گرفته تا بیتوجهیهای متعدد مثلاً آخرین نمونه مربوط به مراسم رونمایی آلبوم «نوای دره التاج» با آواز استاد «احمد مراتب» و آهنگسازی و تنظیم استاد “حمیدرضا معینی” بود که در کمال تعجب، نه تنها آهنگساز اثر را به مراسم دعوت نکردند بلکه حتی نام ایشان که از سرمایههای هنری شهر است در پوستر دیده نمیشد.
متینفر در ادامه به دوّمین عامل موثر بر رکود و بحران موسیقی در اصفهان اشاره کرد و افزود: بدون شک یکی از مهمترین عواملی که میتواند این فضا را تغییر دهد نقش رسانهها است، ولی متأسفانه اکثریت رسانههای اصفهان هیچگونه نگاه و توجّهی به اوضاع و رویدادهای هنری شهر خودشان ندارند. این در حالی است که همه میدانیم جامعه بدون وجود نقد و نقادی رسانههای دلسوز (و نه مغرض) مانند کشتی سوراخی میماند که هر چه بیشتر در اعماق دریا غرق میشود.
این پژوهشگر موسیقی با آرزوی اینکه در دولت جدید، هر چه بیشتر رسانهها و مطبوعات اصفهان به فضای هنری اصفهان بپردازند، به عامل سوم رکود موسیقی در شهر اشاره کرد و توضیح داد: مثلث بحران موسیقی اصفهان با ضلع سوم آن، یعنی عدم اتحاد میان جامعه موسیقی اصفهان تکمیل خواهد شد. در تابستان سال ۹۹ زمانیکه در خانه موسیقی بودم در حال جمعآوری امضا برای ابقاء خانه هنرمندان بودم و شگفت آنکه در روزهای نخست جامعه موسیقی شهر، حاضر به دادن امضا برای بیانیه حمایت از خانه هنرمندان نبود، ولی روزهای بعد وقتی متوجه شدند بزرگان موسیقی کشور همچون «حسین علیزاده»، «کیهان کلهر»، «کامکارها»، «شهرداد روحانی»، «مسعود شعاری»، «بهداد بابایی»، «علی قمصری»، «روشنروان» و بسیاری از موسیقیدانان برجسته کشور، موافقت خود را برای دادن امضا در این بیانیه اعلام کردند، تازه حاضر شدند امضاهای خود را تحویل دهند و در نهایت پس از یکماه تلاش، موفق شدیم ۶۳۰ امضا از موسیقیدانان کشور در حمایت از خانه هنرمندان اصفهان جمعآوری کنیم.
متینفر گفت: متأسفانه جامعه هنری در اصفهان، مانند جزایر دور افتادهای از یکدیگر هستند که اتحاد و همنشینی در میان آنان به ندرت دیده شده است. این مسئله در اصفهان از قدیم ریشههای تاریخی داشته چنانچه «جمال الدین عبدالرزاق» شاعر اصفهانی قرن ششم هجری در یکی از مقطعات خود چنین سروده “زاد مراد خاک سپاهان ولیک/ خوی ندارد که پسر پرورد/ گرچه شرر زاید ز آتش همی / نیست بر آتش که شرر پرورد”
او در ادامه صحبت خود دربارۀ نقش مهم هنرمندان موسیقی در رویدادهای هنری افزود: من معتقدم اگر جامعه موسیقی با یکدیگر اتحاد داشته باشند چندان نیازی به حمایتهای دولتی نداریم و بهترین راه نجات، اتحاد و همنشینی میان هنرمندان و برگزاری گفتوگوها و در نهایت ایجاد تشکلها و جوامع کوچکی است که بتوانند اقدامات مثبتی برای بهبود وضعیت موسیقی شهر انجام دهند.
متینفر در پایان خاطرنشان کرد: من بهعنوان کسی که حدود سه دهه با بدنه جامعه موسیقی شهر ارتباط و تعامل دارم باید این واقعیت تلخ را اعتراف کنم که متأسفانه جامعه هنری بهویژه در زمینه موسیقی، شرایط روحی نامطلوبی دارد و اگر مدیران، رسانهها و هنرمندان از این مسئله غفلت کنند شهری که همواره در طی سدههای مختلف پرچمدار موسیقی در ایران بوده، رو به انحطاط و نابودی خواهد رفت.
انتهای پیام