نتانیاهو بازنده سیاسی جنگ غزه است/ قدرتهای بزرگ ادامه بحران را نمی چذیرند

نتانیاهو بازنده سیاسی جنگ غزه است/ قدرتهای بزرگ ادامه بحران را نمی چذیرند

عملیات طوفان‌الاقصی یهودیان و حامیان آنان را در سراسر جهان شوکه و مضطرب کرده است. آنان بازگشت به زندگی طبیعی در اسرائیل را به سادگی ممکن نمی‌دانند مگر اینکه در نخستین گام، دولتِ خودخواندۀ حماس از نوار غزه برچیده شود. از این رو، تمام جناح‌ها و احزاب سیاسی اسرائیل به‌رغم اختلافات دامنه‌دار خود در عموم زمینه‌ها، به‌صورتی نوشته و نانوشته دست به دست هم داده‌اند تا این هدف را به هر شکل ممکن تحقق بخشند.

برچیدن دولت حماس از نوار غزه اما اقدامی سخت و پرهزینه است و به‌خصوص به بهای جان هزاران غیرنظامی ساکن در آن منطقه و آوارگی دوبارۀ میلیون‌ها تن از آنان تمام می‌شود. علاوه بر آن، عملیات زمینی در این سرزمین با خطر افزایش تلفات نظامیان اسرائیلی روبه‌روست و چه‌بسا ضربات دردناکی به آنان وارد شود.

با این همه، اسرائیلی‌ها دیگر حضور ساختار سیاسی و نظامیِ مسئول عملیات طوفان‌الاقصی را در بیخ گوش خود، تحمل‌ناپذیر می‌دانند و ادامۀ حیات آن را به مثابۀ تهدید و تحقیری همیشگی و عدم امکان بازگشت به زندگی طبیعی خود قلمداد می‌کنند.
کشورهای حامی و هم‌پیمان اسرائیل نیز نگاه مشابهی به مسئله دارند و از این رو، با بسیج همۀ قوای خود به یاری اسرائیل شتافته‌اند تا به هرگونه حضور حماس در نوار غزه پایان دهند.

درحالی‌که نبرد تبلیغاتی پرحجمی در سراسر جهان بر سر این موضوع به راه افتاده، اما این تبلیغات، تاکنون تأثیری بر روی رویدادهای روی زمین نداشته است. اسرائیل به‌منظور آغاز عملیات زمینی در نوار غزه بر ضرب‌الاجلش برای تخلیۀ شهرهای شمالی نوار غزه از سوی فلسطینی‌ها اصرار دارد و حماس نیز به نوبۀ خود برای یک رویارویی سرنوشت‌ساز با نظامیان اسرائیلی به‌خصوص در بندر غزه آماده می‌شود.

اوضاع هرج و مرج‌گونه است و به‌راحتی نمی‌توان روند نبرد و نحوۀ پایان آن و سیمای نوارغزۀ پساجنگ را پیش‌بینی کرد. گشودن جبهه‌های تازه و فراگیر شدن جنگ نیز یکی از سناریوهای محتمل است، احتمال آن اما ناچیز به نظر می‌رسد زیرا جمهوری اسلامی به‌عنوان یکی از طرف‌های تعیین‌کنندۀ ماجرا علاقه‌ای به ورود مستقیم به جنگ و یا دخالتی غیرمستقیم ازطریق درگیر کردن نیروهای متحد خود در لبنان به جبهۀ نبرد ندارد.

به فرض آنکه اسرائیل موفق به برچیدن ساختارهای حکومت حماس بر نوار غزه شود و یا در این هدف ناکام بماند، آیا قرار است خاورمیانه به همان سبک و سیاق گذشته اداره شود و یا اینکه این ماجرای خونین تأثیری بر آیندۀ آن خواهد گذاشت؟
به نظر می‌رسد جنگ غزه به هر نتیجه‌ای که ختم شود، مسئلۀ فلسطین را دستخوش تحولی اساسی خواهد کرد. در واقع، تلفات جنگ در هر دو سوی جبهه، مردم منطقه و جامعۀ جهانی را متقاعد کرده است که ادامۀ وضع موجود، مخرب‌تر از آن است که قابل تحمل باشد. به همین دلیل نیز اغلب رهبران جهان بر لزوم احیای طرح صلحی که بتواند به وضعیت اسفبار کنونی خاتمه دهد، تأکید دارند.

در واقع جنگ، مخالفان اصلی طرح‌های معطوف به صلح را در دو سوی ماجرا به شدت تضعیف می‌کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها از حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو به شدت روی‌گردان شده‌اند و در عوض، به حزب اتحاد ملی به رهبری بنی‌گانتز اقبال بی‌سابقه‌ای نشان می‌دهند. در نگاه اکثر اسرائیلی‌ها، ابعاد عملیات طوفان‌الاقصی به معنای شکست سیاست احزاب راستگرا برای تأمین امنیت آنان است و بنابراین در دورۀ پس از جنگ آنان باید به حاشیه بروند.

در طرف فلسطینی نیز، دولت خودگردان به رهبری محمود عباس می‌کوشد تا ارمغان استراتژی مبارزۀ مسلحانۀ حماس را به‌عنوان امری بسیار پرهزینه به مردم فلسطین معرفی کند و بار دیگر آنان را به حل مسئله از طریق گفت‌وگو و مذاکره متقاعد کند. این تحولات، شرایط ذهنیِ ضرورت ابتکار تازه‌ای برای حل مسئلۀ فلسطین را فراهم می‌کند، اما فراهم شدن شرایط عینی آن به ارادۀ قدرت‌های بزرگ جهانی و اجماع آنان بر سر طرح صلحی عادلانه و یا لااقل متوازن بستگی دارد.
پیش از این، دو طرح صلح متوازن و نامتوازن یکی از سوی اتحادیۀ عرب و دیگری از سوی دولت ترامپ ارائه شده است که اولی را اسرائیل و دومی را فلسطینی‌ها نخواهند پذیرفت و از این رو، تصور می‌شود که طرح صلح نهایی مورد اجماع قدرت‌های بزرگ جهانی چیزی میان آن دو باشد.
با این همه، استقرار صلح بین اسرائیل و فلسطینی‌ها امری نیست که در هر شرایطی بتوان به آن اطمینان داشت. شرایط خاورمیانه مانند یک گلدان چینی از هم پاشیده و ریزریز شده است. در هر دوره‌ای، جمع بسیاری از دیپلمات‌ها درصدد بند زدن ذرات آن برمی‌آیند اما همین‌که کار مقداری پیشرفت می‌کند یک تلنگر ساده، قطعات ریز ریز آن را بار دیگر نقش بر زمین می‌کند!

23302

خروج از نسخه موبایل