در یادداشتی با اشاره به دههها اشغال و محاصره غزه توسط رژیم صهیونیستی و اعمال «خشونت و سرکوب سازمانیافته» علیه مردم آن به منظور پاکسازی نژادی و استعمار، از رویکرد غرب مبنی بر «بیدلیل» تلقی کردن عملیات «طوفان الاقصی» توسط جنبش مقاومت فلسطین انتقاد شده است.
به گزارش مجله لوکس، در یادداشتی در پایگاه خبری-تحلیلی میدل ایست آی با اشاره به نفوذ اعضای گردانهای القسام، شاخه نظامی جنبش حماس به دیواری که بیش از ۱۶ سال فلسطینیها را در غزه زندانی کرده بود و با فناوریهای پیشرفته اطلاعاتی و نظامی کنترل میشد، آمده است: در ساعات و روزهای پس از این حمله، متحدان اسرائیل و رسانههای بزرگ غربی، فورا، این حمله را «بدون دلیلی موجه» خواندند و هدفشان توجیه پاسخ اسرائیل بود که تا کنون منجر به جان باختن بیش از ۱۵ هزار فلسطینی در غره و کرانه باختری شده است.
حمله ۷ اکتبر واقعا بیسابقه بود اما «بیدلیل» خواندن آن نمایانگر تلاشی عامدانه برای مبهمسازی این امر مسلم است که رژیم صهیونیستی، خود شرایط خشونتباری را ایجاد کرد که پاسخی خشونتبار به آن را ناگزیر ساخت. حال، با گذشت دو ماه از کشتار در غزه، نیروهای رژیم صهیونیستی در حال کشتار و نقص عضو کردن نسل دیگری از فلسطینیها هستند که محرک آغاز چرخه بعدی خشونت است.
پیشینه این واقعه از ۷ اکتبر آغاز نمیشود. رخدادهای آن روز پیامد بیش از ۷۵ سال استعمار مهاجرنشین رژیم صهیونیستی بود و با وجود شرایط غیرقابل تحمل غزه در مدت ۱۶ سال محاصره و زندانی کردن بیش از دو میلیون جمعیت این منطقه کلید خورد. بیشتر ساکنان غزه نوادگان پناهندگانی هستند که در مواجهه با وحشیگری شبهنظامیان صهیونیست، در سال ۱۹۴۸، مجبور به ترک خانههایشان در سراسر فلسطین شدند. غزه تا سال ۱۹۶۷ تحت کنترل مصر بود تا این که رژیم صهیونیستی به این شهر حمله و آن را تصرف کرد.
رژیم صهیونیستی در سالهای بعدی شرایط اشغال را سختتر کرد که این منجر به منزویتر شدن ساکنان غزه از بقیه فلسطین و جهان شد. در پی مقاومت خستگیناپذیر فلسطینیها، رژیم اشغالگر در سال ۲۰۰۵ از غزه خارج شده و محاصره طاقتفرسایی را علیه آن اعمال کرد که از آن موقع ادامه داشته است.
تغییر شکل اشغال
در ادامه این یادداشت آمده است: واقعیت این است که اشغال غزه توسط رژیم صهیونیستی هرگز پایان نیافت، فقط تغییر شکل داد. اکنون، از غزه به عنوان بزرگترین زندان رو باز جهان یاد میشود. اما این توصیف هم به درستی حق مطلب را درباره وحشیگری رژیم صهیونیستی ادا نمیکند.
آنچه رژیم صهیونیستی در غزه انجام میدهد، به مراتب بدتر است؛ پروژهای مختص تنبیه جمعی جمعیتی است که شجاعت مقاومت را داشته است.
غزه با بیش از ۲.۳ میلیون نفر جمعیت که در مساحتی به اندازه ۳۶۵ کیلومتر مربع سکونت دارند و پشت حصاری الکترونیکی با تدابیر شدید امنیتی و دیواری بتنی زندگی میکنند، یکی از پرجمعیتترین نقاط زمین است.
محاصره غزه، تقریبا، تمامی جنبههای زندگی فلسطینیها در غزه را تحت تاثیر قرار میدهد. رژیم صهیونیستی با یک نظام مجوزدهی منسوخ ورود و خروج افراد به نوار غزه را کنترل میکند که در واقع، به عنوان اهرم فشاری علیه کل جمعیت این منطقه استفاده میشود.
فلسطینیهای غزه که میان اراضی اشغالی و مصر واقع شدهاند، هرگز اجازه خروج از این منطقه محاصرهشده را نداشتهاند. رژیم صهیونیستی حریم هوایی و آبهای این منطقه را نیز تحت کنترل دارد.
محاصره غزه اقتصاد آن را ورشکسته کرده و منجر به پسرفت آن شده است. این وضعیت موجب بیکار شدن نیمی از جمعیت غزه شده است که نرخ آن در میان جوانان فراتر از ۷۰ است.
برای بیشتر مردم غزه، زندگی کشمکشی برای بقا است. بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، مقامات رژیم صهیونیستی شمار کالری نیازهای غذایی فلسطینیها را بررسی کنترل میکردند تا اطمینان بیابند آنها فقط حداقل مواد غذایی را برای جلوگیری از گرسنگی کشیدن دریافت میکنند.
تنها در شش ماه اول ۲۰۲۳، نزدیک به ۴۰۰ کودک در غزه از ورود به کرانه باختری برای دریافت فوری مراقبتهای پزشکی منع شدند.
حمله نظامی
این مطلب میافزاید: از این رو که گویی محاصره کافی نبود، رژیم صهیونیستی حملات نظامی ممتدی را در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ علیه غزه انجام داد، هزاران نفر را کشت و با از بین بردن زیرساختهای منطقه، شرایط سخت زندگی در آن را دشوارتر ساخت.
خانهها، مدارس و بیمارستانها تخریب شدند و تلاشها برای بازسازی در نتیجه ممانعت رژیم صهیونیستی از ورود مواد عمرانی لازم، از جمله فولاد و سیمان به غزه بینتیجه ماند. رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۴ تنها نیروگاه برق غزه را هدف قرار داده و بر بحران انرژی در این منطقه دامن زد که تا به امروز پابرجاست؛ این منطقه به طور میانگین در روز ۱۳ ساعت برق دارد.
در حالی که قتلعامها و خونریزیها در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به طور گستردهای مستند شده است، توجه کمتری به آسیبهای انسانی و فروپاشیهای روانی تحمیل شده بر کل جمعیت این منطقه به عمل آمده است. یک نوجوان ۱۸ ساله در غزه، حالا پنجمین حمله گسترده رژیم اشغالگر را از سر میگذراند. آنها کشتار اعضای خانواده و دوستانشان توسط موشکها، گلولههای توپ و فشنگهای تکتیراندازها را به چشم دیدهاند.
در این میان، ۹ کودک از هر ۱۰ کودک در غزه از تروماهای ناشی از جنگ رنج میبرند. با توجه به این که کودکان، تقریبا، نیمی از جمعیت غزه را تشکیل میدهند، نمیتوان آینده نویدبخشی را برای بسیاری از آنها متصور شد.
اگرچه، شکنجهها در غزه تنها بخشی از ماجرا است. بالاگرفتن اخیر خشونتهای مسلحانه در میان فلسطینیها ناشی از بدتر شدن وضعیت در کرانه باختری اشغالی است که شهرکنشینان متعصب و افراطگرای رژیم صهیونیستی سالها است که در آنجا تلاشها برای پاکسازی نژادی فلسطینیها و آواره ساختن آنها از خانههای اجدادیشان را تشدید کردهاند.
شهرکنشینان با دستور مستقیم ارتش رژیم صهیونیستی و با تشویق آشکار رهبران راستگرای این رژیم دست به قتلعام فلسطینیها در شهرهای فلسطینی این منطقه، از جمله حواره زدهاند. در ماههای اخیر، تمام مناطق میان رامالله و اریحا بر اثر خشونت شهرکنشینان تخلیه شدند.
با توجه به رصد تلفات از سال ۲۰۰۶ از سوی سازمان ملل، حتی پیش از وقوع ۷ اکتبر نیز، سال ۲۰۲۳ مرگبارترین سال برای فلسطینیها محسوب میشد. رژیم صهیونیستی در قلمرو تاریخی فلسطین در حال شدت بخشیدن به اشغالگری خود و آسودن در سایه مصونیت بود.
آینده غزه
این یادداشت در پایان با اشاره به ویرانیهای گسترده در غزه در پی حملات رژیم صهیونیستی، مطرح میکند: جامعه بینالمللی با پاسخگو و تنبیه نکردن رژیم صهیونیستی برای این نسلکشی در ایجاد بحرانی مشارکت میکند که با شرایط به بارآمده بر اثر ۷ اکتبر قابل مقایسه نخواهد بود.
«بیدلیل» تلقی کردن ۷ اکتبر نادیده گرفتن تاریخ و این امر مسلم است که مردمانی که جز حاکم بودن خشونت پاکسازی نژادی، نسلکشی و استعمار مهاجرنشین بر تمام زندگیشان چیزی ندیدهاند، در نهایت به نقطه فروپاشی روانی خواهند رسید. نتایج آن عجیب و پرتناقض خواهد بود اما هرگز با میزان خشونت و سرکوب سازمانیافتهای برابری نخواهد کرد که در وهله اول، باعث آغاز این چرخه شد.
آنچه در ۷ اکتبر رخ داد، طغیان ناگهانی خشونت نبود. پاسخ مردمی بود که توحش و ستم دیده بودند و به زبانی بیان شد که استعمارگرانشان یادشان داده بودند.
جامعه بینالمللی، سالها این مغالطه را پذیرفته بود که مسئله فلسطین قابل چشمپوشی است. بهرغم هشدارهای متعدد، آمریکا و بیشتر جامعه بینالمللی از فلسطینیها انتظار داشتند که در نهایت، تسلیم حذف تدریجیشان میشوند. این اتهام علیه کل جامعه بینالمللی مطرح است که حملهای بیسابقه علیه رژیم صهیونیستی لازم بود تا مسئله فلسطین دوباره در دستور کار قرار بگیرد.
آنچه در ۷ اکتبر رخ داد به ما نشان داد که مسئله فلسطین باید حل شود. به ما نشان داد که رژیم صهیونیستی باید پاسخگوی ایجاد شرایطی شود که به ایجاد این وضعیت منتهی شد؛ نه فقط به این خاطر که وظیفه داریم به ارزشهایی پایبند باشیم که نظام بینالمللی و وجدانمان را تقویت میکند، بلکه به این دلیل که وضعیت موجود غیرقابل کنترل است.
انتهای پیام