شعر گفتن روی لبه تیغ!

شعر گفتن روی لبه تیغ!

اسماعیل الله‌دادی می‌گوید: شعر گفتن برای نوجوانان بر لبه تیغ راه رفتن است؛ از یک طرف  وارد فضای کودکانه می شوید که نوجوان‌ها از آن بیزارند و توقع دارند به عنوان یک انسان که از یک آگاهی و بلوغ برخوردار است و از جهان  کودکی فاصله گرفته به او بها دهند و از طرف دیگر شاعر مفاهیمی را دست‌مایه قرار می‌دهد که در تجربه‌ زیستی نوجوان نیست.

 این شاعر که با کتاب «بعضی از پرنده‌ها شاعرند» به عنوان برگزیده جشنواره شعر فجر معرفی شد، در گفت‌وگو با مجله لوکس درباره  این مجموعه شعر که در نشر گویا منتشر شده است، گفت: نشر گویا طرحی با عنوان «شعر شباب» داشت؛ در این طرح ناشر به شاعران نوجوان گفته بود شعرهایی را که از سطح نوجوان بالاتر و بین نوجوان و جوان است، به انتخاب خود برای نشر در اختیار ناشر بگذارید. من هم سروده‌های تازه‌ام را «بعضی پرنده‌های شاعرند» در اختیار این نشر گذاشتم و  شعرهایم در طرح شباب منتشر شد.

 او افزود: شعرهای این مجموعه قالب‌های متنوعی دارند؛ سنتی، نیمایی و شعر سپید در مضامین مختلف. البته عموما شعرها کوتاه هستند. تلاش کرده‌ام نگاه متفاوتی به هستی، پدیده‌ها و مفاهیم انسانی را در اختیار نوجوانان بگذارم و آن‌ها را دعوت کنم تا از زاویه‌ای متفاوت به پدیده‌ها، اشیاء و موضوعات پیرامون خود نگاه کنند.

 الله‌دادی درباره اینکه برخی می‌گویند شعر نوجوان کمتر منتشر می‌شود و یا شاعران کمتر به این مقطع می‌پردازند، گفت: شعر نوجوان و شاعر  شعر نوجوان داریم اما مشکل‌مان با نشرهاست؛ ناشران رغبتی به انتشار شعرهای نوجوان ندارند زیرا نوجوانی مقطع گذرایی است. نوجوانی مقطع حساسی است زیرا بچه‌ها تازه از کودکی کنده شده‌ و احساس می‌کنند بزرگ شده‌اند و می‌خواهند کارهای آدم‌ بزرگ‌ها را انجام دهند و رفتار بزرگسالانه‌ای دارند.

  او با تأکید بر اینکه ناشران رغبتی به انتشار شعر نوجوان ندارند، گفت: اگر با شاعران نوجوان‌سرا صحبت کنید متفق‌القول‌ می‌گویند ناشران علاقه‌ای به انتشار شعر نوجوان ندارند و تعداد ناشران در این زمینه کم است. خب این موضوع طبیعی است  زیرا بحث فروش برای ناشران مهم است و  قرار است سرمایه‌گذاری کنند. ناشران با خود می‌گویند نوجوانان رغبت و تمایلی به خوانش شعر ندارند. ما شاعران خوبی داریم که درباره نوجوانان شعر می‌گویند، مخاطب هم داریم اما تعداد ناشران کم است، مجلات نیز یا تعطیل شده‌اند یا تعدادشان کم است و شعرهای شاعران جایی منتشر نمی‌شود. از آنجایی که با نوجوانان ارتباط دارم، می‌بینم به شعر علاقه دارند، اگر بستر انتشار شعر و توزیع کتاب‌ها خوب باشد، نوجوانان به شعر دسترسی پیدا می‌کنند. باید همتی پیدا شود نا ناشران سراغ انتشار شعرهای نوجوان بروند.

الله‌دادی درباره ارزیابی‌اش از شعر نوجوان نیز گفت: احساس می‌کنم شاعران نوجوان‌سرا، کمی مخاطبان نوجوان را دست کم می‌گیرند؛ برخی از شعرهای نوجوان فضا و فرم کودکانه‌ای دارند. باید بپذیریم بچه‌ها و نوجوانان امروز با نوجوانان ۱۰ سال پیش  فرق دارند، جهان‌بینی‌شان فرق کرده، دارند بمباران اطلاعاتی می‌شوند، خیلی به‌روز هستند و دغدغه‌های متفاوتی دارند و شاعران باید کمی‌ بزرگسالانه نسبت به این مقطع بپردازند و به دغدغه‌های بچه‌های امروز توجه داشته باشند. من شاعر از مقطع نوجوانی فاصله زیادی گرفته‌ام و اگر بخواهم شعر نوجوان بگویم باید نوجوانی خودم را فراموش کنم و حشر و نشر بیشتری با نوجوانان داشته باشم، از نزدیک با آن‌ها مراوده داشته باشم و بی‌پرده پای حرف‌شان بنشینم و ببینم به چه چیزی فکر می‌کنند، چه دغدغه‌هایی دارند و چه چیزی برای‌شان مهم است و چه‌چیزی خوشحال یا ناراحت‌شان می‌کند تا بتوانم مجموعه‌ای از احساسات و عواطف را در شعرهایم برای مخاطبان به نمایش گذارم.

 او درباره آسیب‌ها و تهدیدات شعر نوجوان هم توضیح داد: به نظرم دو مسئله وجود دارد، برخی نوجوان را سطح پایین می‌گیرند و فضاها، فرم‌ها و مفاهیم شعرشان کودکانه است، یکسری هم از آن طرف بام می‌افتند و شعرشان خیلی بزرگسالانه است و  در شعرهایشان به مفاهیم و تصاویری  برمی‌خوریم که در حیطه زیستی نوجوان نیست. شعر گفتن برای نوجوانان بر لبه تیغ راه رفتن است؛ از یک طرف  وارد فضای کودکانه می شوید که نوجوان‌ها از آن بیزارند و توقع دارند به عنوان یک انسان که از یک آگاهی و بلوغ برخوردار است و از جهان  کودکی فاصله گرفته به او بها دهند و از طرف دیگر شاعر مفاهیمی را دست‌مایه قرار می‌دهد که در تجربه‌ زیستی نوجوان نیست، اگر شاعری بتواند این حد را رعایت کند و از این لبه تیغ به سلامت عبور کند و وارد این دو فضا نشود، به نظرم می‌شود شعرهای خوبی سرود و با بچه‌ها ارتباط برقرار کرد.

 این شاعر با طرح این سوال ‌که چه تفاوتی بین شاعران و نویسندگان غربی با شاعران و نویسندگان ایرانی وجود دارد، اظهار کرد: احساس می‌کنم نویسنده‌های دیگر کشورها با مخاطبان‌شان ارتباط دارند، مثلا به صورت حضوری در جمع بچه‌ها حاضر می‌شوند و  دست‌نوشته‌های بچه‌ها را می‌خوانند و انعکاش آثارشان را  به وضوح در بچه‌ها می‌بینند اما شاید این اتفاق برای نویسندگان و  شاعران ما زیاد نیفتد. گاه احساس می‌کنم شاعر در گوشه‌ای نشسته و شعر را برای مخاطبی می‌گوید که با دغدغه‌هایش آشنا نیست.  این را به وضوح دیده‌ام نویسندگان و شاعرانی که با مخاطبان خود بیشتر ارتباط دارند، مورد اقبال بیشتری قرار می‌گیرند.

 الله‌دادی درباره انتقادی که درباره راه پیدا نکردن آثار شاعران و نویسندگان به مدارس وجود دارد، گفت: اگر نظام آموزشی ما  اهمیت بیشتری به زنگ کتاب‌خوانی و بحث مطالعه بدهد، اتفاقات خوبی برای کتاب‌ها می‌افتد. من به کتابخانه‌های کودک و نوجوان در مدارس سر می‌زنم و به ندرت در کتابخانه‌های مدارس، کتاب‌های شعر و داستان نویسنده‌ها و شاعران هم‌نسل خودمان را می‌بینم، در کتاب‌های درسی هم کمتر حضور دارند. اگر می‌خواهیم شعر و داستان کودک و نوجوان رونق پیدا کند و گسترش یابد، باید فکر اساسی شود؛ مثلا زنگ کتابخوانی و مطالعه در برنامه‌های درسی دانش‌آموزان گذاشته شود  و اگر این اتفاق بیفتد خواه ناخواه علاقه‌مندی به ادبیات پیدا می‌شود، شعر نوجوان منتشر می‌شود و رونق  پیدا می‌کند. خانواده‌ها دغدغه معشیت دارند و  به فکر تهیه خوراک فکری بچه‌ها نیستند. در اینجا نقش آموزش و پرورش پررنگ‌تر می‌شود. آموزش و پرورش فکر اساسی برای ترویج مطالعه و کتابخوانی داشته باشد آن‌ هم نه به صورت نمادین و گزارش کار بلکه باید اتفاق جدی‌ای بیفتد و مطالعه به صورت درس و  کار هفتگی نهادینه شود. اگر این اتفاق بیفتد در آینده بزرگسالانی فهیم و آگاه خواهیم داشت که خود و هستی‌ را خوب می‌شناسند.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل