خلاصه کتاب فهرست مهمانان

در جزیره‌ای دورافتاده عروسی مجلل جولز و ویل به صحنه‌ای از افشاگری‌های تاریک و قتل تبدیل می‌شود. هر مهمان رازی دارد؛ در شب طوفانی جسدی پیدا می‌شود و حقیقتی تکان‌دهنده آشکار می‌گردد

کتاب

خلاصه فصل اول: اکنون: شب عروسی

در شب عروسی ژولز و ویل فضای جزیره به‌شدت سنگین و پراضطراب است. بادهای تند و قطع مقطعی برق حالتی از آشفتگی به محیط داده‌اند. مهمانان که پیش‌تر در حالت شور و شادی به‌سر می‌بردند اکنون دچار تنشی زیرپوستی شده‌اند. مراسم در عمارت قدیمی و باشکوهی برگزار شده که تاریخچه‌ای مرموز دارد و همین پیشینه بر حس وحشت شب افزوده است.

با پیشرفت جشن رفتار مهمانان تغییر می‌کند. نجواها و نگاه‌های نگران میان آن‌ها رد و بدل می‌شود. نوشیدنی‌های الکلی که به وفور در دسترس است نه‌تنها موجب شادمانی نمی‌شود بلکه حالت تحریک‌شده‌ای به برخی از حاضرین می‌دهد. تنش‌ها که تا این لحظه پنهان مانده بود اندک‌اندک آشکار می‌شود. برخی در گفتگوهای کوتاه و تند برخی در حرکت‌های عصبی و برخی در نگاه‌هایی که از سر نارضایتی یا هراس است.

ناگهان در میانه‌ی شب فریادهایی از بیرون عمارت شنیده می‌شود. مهمانان هراسان به سمت صداها می‌دوند. در تاریکیِ پرهیاهوی اطراف حضور یک جسد تأیید می‌شود. بی‌نظمی و وحشت میان جمعیت گسترش می‌یابد. برخی جیغ می‌کشند برخی دیگر با شتاب به دنبال موبایل یا کمک می‌گردند اما جزیره دورافتاده و در آن لحظه ارتباطی با دنیای بیرون وجود ندارد.

ژولز که تا آن لحظه با وقاری کنترل‌شده ظاهر شده بود شوکه می‌شود ولی سعی می‌کند خونسردی خود را حفظ کند. ویل نیز ابتدا سعی می‌کند ظاهر آرامی داشته باشد اما اضطراب در چهره‌اش موج می‌زند. سایه‌ای از سوءظن و ترس بر همه چیره شده است؛ زیرا روشن است که این حادثه صرفاً یک اتفاق نیست و منشأ آن در میان خود مهمانان قرار دارد.

فصل با تصویری از آشوب کامل پایان می‌یابد: در حالی که باد زوزه می‌کشد و باران شدت می‌گیرد مهمانان در گروه‌های پراکنده با چهره‌هایی وحشت‌زده و نگران در دل شبِ تاریک و رازآلود منتظر کمک هستند؛ اما ناامنی و بی‌اعتمادی همچون ابری سیاه بر سر آن‌ها سایه افکنده است.

خلاصه فصل دوم: آیفه: برنامه‌ریز عروسی

آیفه برنامه‌ریز حرفه‌ای عروسی در قلب جزیره‌ای دورافتاده مشغول آماده‌سازی مراسم ازدواج ژولز و ویل است. او با دقت فراوان تمامی جزئیات را بررسی می‌کند؛ از چیدمان صندلی‌ها گرفته تا نحوه چیدن گل‌ها نورپردازی و برنامه زمانی وقایع. در همین حال اضطراب پنهانی در رفتار او نمایان است. هرچند آیفه به ظاهر خونسرد عمل می‌کند اما در درون با آشفتگی دست‌وپنجه نرم می‌کند چرا که فشار هماهنگی یک مراسم بزرگ در مکانی دورافتاده و دشواری‌های لجستیکی آن لحظه‌ای رهایش نمی‌کند.

آیفه در این میان با شوهرش فردی که مدیریت خدمات پذیرایی را بر عهده دارد درگیر هماهنگی‌های پشت صحنه می‌شود. روابط آنها گرچه حرفه‌ای است اما گاه جرقه‌های تنش و اختلاف میانشان دیده می‌شود. آیفه نگران است که هر اشتباه کوچکی می‌تواند آبروی حرفه‌ای او را خدشه‌دار کند به‌ویژه با حضور میهمانان سرشناس و مطبوعات. از سوی دیگر نگرانی‌های مالی خانواده‌اش و تعهداتی که برای حفظ این عمارت قدیمی بر دوش دارند او را در تنگنای بیشتری قرار داده است.

طی صحبت‌های آیفه با ژولز که دقایقی برای مرور نهایی جزئیات سر می‌رسد در لایه‌های زیرین گفت‌وگو نشانه‌هایی از فشار روانی و انتظارات بالا به چشم می‌خورد. ژولز به عنوان عروسی جاه‌طلب و کنترل‌گر درخواست‌هایی سخت‌گیرانه دارد که آیفه ناگزیر است با خونسردی ظاهری بپذیرد حتی اگر در دل با برخی از آن‌ها موافق نباشد.

آیفه همچنین درباره چالش‌های ویژه این مراسم تأمل می‌کند: از جزر و مد جزیره که جابه‌جایی میهمانان را پیچیده می‌کند تا نگرانی از تغییر ناگهانی آب‌وهوا. او بی‌وقفه کار می‌کند تا هیچ جزئیاتی از قلم نیفتد؛ از محل اقامت میهمانان گرفته تا تنظیم برنامه زمانی دقیق برگزاری مراسم و مهمانی پس از آن. در عین حال آیفه با دقت خاصی سعی می‌کند ظاهر رویداد را بی‌نقص حفظ کند هرچند در زیر این ظاهر آرام اضطراب و استرس پنهان موج می‌زند.

در پایان این فصل آیفه با تأملی کوتاه درباره ارزش کاری که انجام می‌دهد و فشاری که متحمل شده سعی می‌کند خود را به آرامش دعوت کند. با همه کاستی‌های پنهان و نگرانی‌های آشکار آیفه مصمم است که این شب را به خاطره‌ای بی‌نقص برای عروس و داماد تبدیل کند حتی اگر بهای آن تحمل اضطراب و فشار بی‌امان باشد.

خلاصه فصل سوم: اولیویا – ساقدوش

اولیویا خواهر کوچک‌تر ژولز و یکی از ساقدوش‌های عروسی با احساسی از اضطراب و بیگانگی در مراسم حضور دارد. از ابتدای فصل فضای ذهنی او سنگین و درهم است؛ او احساس می‌کند با سایر افراد حاضر در جشن تفاوت دارد و نمی‌تواند خود را با محیط پرزرق‌وبرق عروسی وفق دهد. در توصیف حال روحی اولیویا نویسنده به تنهایی درونی او و فاصله‌اش از خواهرش ژولز اشاره می‌کند دختری که اکنون در مرکز توجه ایستاده و زندگی ظاهراً بی‌نقصی دارد.

در خلال فصل اولیویا به‌طور مکرر به خاطرات تلخ اخیر خود بازمی‌گردد که دلیل اصلی آشفتگی کنونی اوست. او راز سنگینی را با خود حمل می‌کند که نه‌تنها احساس گناه بلکه حس شرمساری عمیقی نیز برایش به همراه داشته است. این راز به‌شدت بر رفتار و تعاملات اجتماعی او در شب عروسی تأثیر گذاشته به‌گونه‌ای که مدام احساس می‌کند دیگران حقیقت پنهان او را می‌دانند یا آن را حدس می‌زنند.

روایت به شرح احساس خفگی اولیویا در میان ساقدوش‌ها و مهمانان پرداخته و تضاد شدیدی را میان ظاهر خوشبخت مراسم و اضطراب درونی او ترسیم می‌کند. او در لباس رسمی ساقدوشی خود را همچون فردی غریبه در میان خانواده و آشنایان می‌بیند. در توصیف چهره‌ها و فضا نویسنده از جزئیاتی بهره می‌گیرد که نشان‌دهنده حساسیت شدید اولیویا نسبت به قضاوت دیگران است.

اولیویا به لحظاتی اشاره می‌کند که در آنها حضور ویل داماد موجب تشویش بیشترش می‌شود. نگاه‌ها شوخی‌ها و برخوردهای سطحی همگی به نظر او معنایی پنهان و تهدیدآمیز دارند. درون‌نگری‌های او درباره ویل لایه‌ای از تردید و سوءظن به روایت اضافه می‌کند بی‌آنکه به روشنی ماهیت راز یا واقعه را افشا کند.

فصل با احساس فزاینده اضطراب و نیاز به فرار اولیویا پایان می‌یابد. او به وضوح تمایل دارد از جمعیت فضای بسته و هیاهوی مصنوعی مراسم فاصله بگیرد اما هنوز درگیر تلاش بی‌نتیجه‌ای برای حفظ ظاهر و راضی نگه داشتن اطرافیان است. این تنش درونی بدون دست یافتن به رهایی یا اعتراف آشکار به صورت معلق باقی می‌ماند و بستری برای اتفاقات آینده ایجاد می‌کند.

خلاصه فصل چهارم: جاننو: ساقدوش داماد

در این فصل روایت از دیدگاه جاننو یکی از ساقدوش‌های داماد بازگو می‌شود. جاننو مردی با ظاهری خونسرد اما درونی مشوش به مراسم ازدواج ژولز و ویل دعوت شده است. او از همان ابتدای ورود به محل برگزاری جشن – یک جزیره دورافتاده و رازآلود – احساس ناخوشایندی دارد حسی که با پیشرفت داستان تشدید می‌شود.

جاننو که رابطه‌ی دوستانه‌ای قدیمی با ویل دارد در این مراسم نقشی مهم ایفا می‌کند اما خاطرات تلخ گذشته و فشار انتظارات اطرافیان بر ذهن او سنگینی می‌کند. او به‌ویژه در برابر تصویر بی‌عیب و نقصی که از ویل ساخته شده احساس ضعف و خشم پنهانی دارد. این احساسات در درونش تلاطم ایجاد کرده و باعث شده است که از حضور در مراسم احساس ناراحتی کند.

در طول روایت جاننو با دیگر مهمانان و اعضای مهم جشن برخورد می‌کند. هر گفت‌وگو و هر نگاه اضطراب او را عمیق‌تر می‌کند. وی پیوسته درگیر این تفکر است که رازهای پنهان زیر ظاهر شاد این عروسی در حال جوشیدن هستند. جاننو همچنین چندین بار به نوشیدن الکل پناه می‌برد تا اضطراب خود را تسکین دهد امری که تصمیمات آنی و گاه نسنجیده‌ی او را تشدید می‌کند.

در یکی از صحنه‌های مهم جاننو به گفتگو با چند مهمان می‌پردازد و در خلال آن ناخودآگاه جملاتی را بر زبان می‌آورد که شک و تردید در مورد ویل و گذشته‌ی او را برمی‌انگیزد. همین حرف‌ها زمینه‌ی بدگمانی و بی‌اعتمادی را در میان برخی حاضران تقویت می‌کند.

از سوی دیگر جاننو در دل خود از برخی اعمال گذشته‌ی ویل که تاکنون فاش نشده‌اند آگاه است. سنگینی دانستن این اسرار و دوگانگی در احساس دوستی و سرزنش نسبت به ویل او را در کشمکشی درونی قرار داده است. این کشمکش موجب می‌شود که رفتار او ناپایدار و گاه عصبی به نظر برسد.

در انتهای این فصل جاننو با نوعی پیش‌آگاهی مبهم نسبت به اتفاقات قریب‌الوقوع به تصویر کشیده می‌شود. او در حالی که به تاریکی اطراف و صدای ناآرام طبیعت گوش می‌سپارد به این فکر می‌کند که چیزی درست نیست و وقوع یک فاجعه حتمی به نظر می‌رسد. این پایان‌بندی حس تعلیق شدیدی ایجاد کرده و خواننده را برای ادامه‌ی داستان در وضعیت انتظار و نگرانی قرار می‌دهد.

خلاصه فصل پنجم : هانا: همراه مهمان

هانا همسر چارلی در حین حضور در مراسم عروسی درگیر احساساتی متناقض از بیگانگی و نگرانی است. او که پیش‌تر نسبت به دعوت به این مراسم هیجان‌زده بوده اکنون با احساسی از عدم تعلق و اضطراب نسبت به رفتار چارلی روبه‌روست. چارلی که رابطه‌ی نزدیکی با عروس ژولز دارد توجه بیشتری به او نشان می‌دهد تا به هانا و این بی‌توجهی به تدریج ذهن هانا را مشغول می‌کند.

هانا با دقت رفتارهای اطرافیان را زیر نظر می‌گیرد. او متوجه می‌شود که در پشت ظاهر شکوهمند عروسی تنش‌هایی در جریان است. رفتار عصبی اولیویا خواهر ژولز و حالت‌های مرموز برخی دیگر از مهمانان به حسی از بی‌قراری دامن می‌زند. هانا همچنین متوجه نگاه‌های پنهانی و مکالمات کوتاه و معنادار بین افراد مختلف می‌شود که نشان‌دهنده‌ی وجود رازهایی پنهان است.

در طول مراسم هانا تلاش می‌کند با افراد مختلف ارتباط برقرار کند اما در اغلب موارد با فاصله‌گیری یا مکالمات سطحی روبه‌رو می‌شود. این انزوای اجتماعی بر احساس ناخوشایند او می‌افزاید. او در درون خود نسبت به روابط گذشته چارلی با ژولز دچار شک و گمان می‌شود و این تفکرات حسادت و ناامنی را در او برمی‌انگیزد.

در لحظه‌ای حساس هانا در فضایی غیررسمی‌تر با برخی از مهمانان وارد گفت‌وگو می‌شود. طی این مکالمات اشاره‌هایی مبهم به اتفاقات گذشته و روابط ناپیدای میان شخصیت‌ها مطرح می‌شود که ذهن هانا را بیش از پیش درگیر می‌کند. او به تدریج به این باور می‌رسد که پشت ظاهر بی‌عیب و نقص این مراسم واقعیت‌های ناراحت‌کننده‌ای پنهان شده است.

با گذشت زمان و پیشرفت مراسم رفتار چارلی مشکوک‌تر می‌شود. هانا متوجه می‌شود که چارلی ناپدید شده و سعی می‌کند او را در میان جمعیت پیدا کند. در جستجوهای خود او تصاویری از تعاملات تنش‌آلود میان برخی از مردان و زنان مهمان مشاهده می‌کند. این مشاهدات در کنار اضطرابی که از قبل در وجودش رخنه کرده بود حس بی‌اعتمادی هانا نسبت به اطرافیان و حتی همسرش را تشدید می‌کند.

در پایان این فصل هانا با احساس تهدیدی مبهم همراه با ترس از افشای رازهایی که وجودشان را حس کرده اما هنوز حقیقتشان را نمی‌داند تنها می‌ماند. این احساسات تاریک و سنگین زمینه‌ی تحولات بعدی داستان را شکل می‌دهد.

خلاصه فصل شیشم : ژولز: عروس

در این فصل ژولز عروس جوان و موفق در مرکز روایت قرار می‌گیرد. ژولز که به عنوان یک زن قوی مصمم و بی‌نقص شناخته می‌شود درگیر اضطراب و فشارهای پنهانی است که در پشت ظاهر بی‌عیب او جریان دارد. فصل با توصیف فضای آماده‌سازی عروسی آغاز می‌شود؛ جایی که ژولز با دقتی وسواس‌گونه به آخرین جزئیات مراسم نظارت می‌کند. او خود را موظف می‌داند که همه چیز مطابق برنامه‌ریزی دقیقش پیش رود زیرا این مراسم نمادی از موفقیت شخصی و اجتماعی اوست.

ژولز در گفت‌وگوهای درونی خود از ترس‌های پنهانی‌اش پرده برمی‌دارد: بیم از قضاوت دیگران نگرانی نسبت به آسیب دیدن تصویر بی‌نقصش و هراس از آشکار شدن رازهایی که ممکن است زندگی او را به خطر اندازند. او در حالی که سعی دارد آرامش خود را حفظ کند خاطرات دوران نوجوانی و سختی‌هایی که طی کرده تا به جایگاه فعلی برسد به یاد می‌آورد. این گذشته سخت انگیزه‌ی او برای کمال‌گرایی و کنترل شدید بر اوضاع را توضیح می‌دهد.

تعامل ژولز با افراد اطرافش—از جمله داماد ویل و برنامه‌ریز عروسی آیفه—نشان می‌دهد که او با وجود ظاهری دوستانه در پس چهره‌اش همیشه مراقب و محاسبه‌گر است. ژولز به طور خاص نگران رفتار ساقدوش‌ها و مهمانان است و سعی می‌کند از بروز هر گونه صحنه‌ی ناخوشایند جلوگیری کند. نگرانی‌های او زمانی تشدید می‌شود که پیام تهدیدآمیزی دریافت می‌کند؛ پیامی که یادآور می‌شود گذشته هیچ‌گاه کاملاً دفن نمی‌شود. با دریافت این پیام ژولز به شدت مضطرب می‌شود اما تصمیم می‌گیرد ظاهر آرام و مطمئن خود را حفظ کند تا کسی به آشفتگی درونی‌اش پی نبرد.

در ادامه ژولز در تعامل با ویل نامزدش سعی می‌کند تصویری ایده‌آل از زوج خوشبخت ارائه دهد هرچند در اعماق وجودش شک‌هایی نسبت به صداقت ویل احساس می‌کند. با این حال او این شک‌ها را سرکوب می‌کند و مصمم است که عروسی باید به بهترین شکل ممکن برگزار شود حتی اگر مجبور باشد واقعیت‌ها را نادیده بگیرد.

فصل با تصویرسازی دقیق از صحنه‌های آماده‌سازی عروس و آماده شدن ژولز برای حضور در مراسم ادامه می‌یابد. لباس عروس او به‌عنوان نمادی از کمال قدرت و کنترل توصیف می‌شود. در پایان فصل ژولز با لبخندی ساخته‌شده اما قاطع به سوی مراسم پیش می‌رود؛ در حالی که در درون آماده است با هر تهدیدی که ممکن است روزش را خراب کند مقابله کند.

خلاصه فصل هفتم : ویل: داماد

ویل اسلوئن داماد جوان و چهره مشهور تلویزیونی در این فصل در مرکز توجه قرار می‌گیرد. روایت از زاویه دید او با تمرکزی عمیق بر افکار احساسات و خاطراتش در حین آماده شدن برای مراسم عروسی ادامه می‌یابد. او در یک اتاق مخصوص در جزیره کونی مورد جایی که مراسم برگزار می‌شود مستقر است و درگیر اضطراب‌ها و هیجان‌های لحظه‌ای پیش از عروسی است.

در آغاز فصل ویل مشغول آماده شدن برای مراسم است. اطرافیانش از جمله ساقدوش‌ها و تیم فیلم‌برداری او را احاطه کرده‌اند. نگاهش به ظاهرش وسواس‌آمیز است؛ پیراهنش مرتب کراواتش بی‌نقص و مدل مویش حساب‌شده است. او از اینکه همه چیز باید بی‌عیب و نقص جلوه کند آگاه است و وسواس زیادی برای تصویر عمومی خود نشان می‌دهد. این کمال‌طلبی ریشه در شخصیت جاه‌طلب و شهرت‌دوست او دارد.

در حین آماده شدن افکار ویل به گذشته بازمی‌گردد. او خاطرات روزهایی که در مدرسه شبانه‌روزی گذرانده بود به یاد می‌آورد. گذشته‌ای که هم افتخارآمیز و هم سایه‌دار است. در ذهنش وقایعی از دوران نوجوانی نقش می‌بندد؛ تجربه‌هایی از قدرت‌نمایی محبوبیت و رازهایی که هنوز هم او را آزار می‌دهند. اشاره‌هایی کوتاه اما معنادار به حوادث ناراحت‌کننده‌ی دوران تحصیلش وجود دارد که زمینه‌ی مبهمی از نگرانی و اضطراب را در رفتار ظاهراً آرام او ایجاد می‌کند.

ویل همچنین درباره رابطه‌اش با ژولز عروس مراسم تأمل می‌کند. او به وضوح از جذابیت و هوش ژولز تعریف می‌کند و افتخار می‌کند که توانسته چنین زنی را به دست آورد. در عین حال لحظاتی از عدم اطمینان و اضطراب نسبت به آینده در درون او دیده می‌شود. ویل برای خود تصویری از یک زندگی کامل و باشکوه ترسیم کرده است؛ ازدواج با ژولز را نقطه اوج موفقیت اجتماعی خود می‌داند و در ذهنش تصویری از قدرت و موقعیت تثبیت شده می‌سازد.

در ادامه جزئیاتی از تعامل ویل با دوستان نزدیکش به ویژه جاننو بیان می‌شود. روابط میان آنها ظاهری صمیمانه دارد اما زیر لایه‌ی این صمیمیت رقابت‌ها حسادت‌ها و خاطرات پنهان‌شده از دوران مدرسه جریان دارد. ویل تلاش می‌کند چهره‌ای بی‌نقص و مسلط ارائه دهد اما در درون زیر فشار خاطرات و ترس از افشای رازهایی است که ممکن است موقعیت فعلی‌اش را تهدید کند.

فصل با تصویرسازی از لحظات پیش از خروج ویل برای شروع مراسم به پایان می‌رسد. او نفس عمیقی می‌کشد لبخند مصنوعی اما بی‌نقصی بر چهره می‌آورد و برای روبه‌رو شدن با مهمانان عروس و آیین رسمی آماده می‌شود. پشت این آرامش ظاهری اضطرابی پنهان موج می‌زند که خواننده را نسبت به آینده‌ی این ازدواج دچار تردید می‌کند.

خلاصه فصل هشتم: چند ساعت قبل: هانا: همراه مهمان

هانا که به‌عنوان همراه یکی از مهمانان در جشن عروسی شرکت کرده است در این فصل در حال تجربه احساساتی پیچیده و درهم‌آمیخته است. او به همراه همسرش چارلی به جزیره آمده اما از همان ابتدا احساسی از بیگانگی و دلگیری در وجودش موج می‌زند. حضور در محیطی رسمی و اشرافی او را که از طبقه متوسط است ناخودآگاه به مقایسه خود با دیگر مهمانان وا می‌دارد و حس عدم تعلق در وی شدت می‌یابد.

هانا به صورت درونی درگیر خاطرات گذشته و وضعیت فعلی زندگی زناشویی‌اش است. او احساس می‌کند که رابطه‌اش با چارلی دچار فرسودگی شده و فاصله‌ای عاطفی بین آن‌ها افتاده است. این احساس با رفتار سرد چارلی در مدت اقامت در جزیره تشدید می‌شود. هانا به طرز ملموسی متوجه نگاه‌های دوری‌کننده و رفتارهای بی‌اعتنای همسرش می‌شود که باعث ایجاد اضطراب و ناامنی در دل او می‌گردد.

در ادامه هانا به طور تصادفی شاهد صحنه‌هایی می‌شود که سوءظن‌هایش را نسبت به چارلی برمی‌انگیزد. او متوجه نجواها و تماس‌های مشکوکی از سوی چارلی می‌شود که به طور واضح سعی در پنهان‌کاری آن‌ها دارد. این موضوع ذهن هانا را مشوش می‌کند و شک به خیانت همسرش را در دل او می‌کارد. در همین حین فضای مرموز و سنگین جشن و رفتار غیرطبیعی برخی مهمانان بر حس بدگمانی او می‌افزاید.

هانا تلاش می‌کند با عقلانیت به قضایا نگاه کند و سوءظن‌هایش را بی‌اساس بداند اما هرچه زمان می‌گذرد شواهد بیشتری به ذهنش خطور می‌کند که اعتماد او را سست‌تر می‌کند. نگاه‌های پنهانی چارلی به دیگران مکالمات نصفه و نیمه و رفتارهای دوپهلو او را به سمت نتیجه‌گیری‌های نگران‌کننده هدایت می‌کند. حس ناامنی در هانا به اوج می‌رسد و او در میان شور و شوق ظاهری مراسم درگیر بحرانی عمیق و شخصی می‌شود.

در پایان این بخش هانا که به شدت مضطرب شده به این فکر فرو می‌رود که آیا آنچه حس می‌کند واقعی است یا زاییده‌ی ترس‌ها و ذهنیت آسیب‌دیده‌ی او. با وجود تردیدهای درونی عزم پیدا می‌کند تا حقیقت را کشف کند هرچند که از پیامدهای احتمالی آن در هراس است. این کشمکش روانی تنش داستان را پیش از اوج در وقایع بعدی به شکلی هنرمندانه تشدید می‌کند.

 خلاصه فصل نهم : چند ساعت قبل: ژولز: عروس

در فصل «چند ساعت قبل: ژولز: عروس» از رمان «کتاب فهرست مهمانان» اثر لوسی فولی ژولیا (ژولز) کیگان عروس داستان در ساعات منتهی به مراسم عروسی‌اش در جزیره‌ای دورافتاده در سواحل غربی ایرلند با تردیدها و تنش‌های درونی مواجه است. او که ناشر موفق یک مجله آنلاین است در تلاش برای برگزاری مراسمی بی‌نقص است اما دریافت یک یادداشت ناشناس که او را از ازدواج با ویل اسلیتر داماد و مجری مشهور برنامه‌های تلویزیونی برحذر می‌دارد ذهنش را مشوش کرده است.

 

ژولز با اضطراب به آماده‌سازی‌های نهایی مراسم می‌پردازد و در این میان برخوردی تنش‌آمیز با پدرش دارد که به‌دلیل روابط سرد گذشته‌شان از اظهار نظر درباره ویل خودداری می‌کند. این برخورد باعث می‌شود ژولز احساسات سرکوب‌شده‌اش را بروز دهد و در خلوت با شکستن یک گلدان خشم و استیصال خود را تخلیه کند.​

در ادامه ژولز با خواهر ناتنی‌اش اولیویا مواجه می‌شود که به‌عنوان ساقدوش در مراسم حضور دارد. اولیویا که دچار بحران‌های روحی است سعی می‌کند با ژولز صحبت کند اما ژولز به‌دلیل نگرانی از خراب شدن تصویر کامل مراسم از پذیرش و درک مشکلات او خودداری می‌کند. این بی‌توجهی به اولیویا نشان‌دهنده تمرکز ژولز بر ظاهر مراسم و نادیده‌گرفتن مسائل عمیق‌تر خانوادگی است.​

در این فصل نویسنده با تمرکز بر دیدگاه ژولز به‌خوبی تضاد بین ظاهر موفق و درخشان زندگی او و تردیدها و ناامنی‌های درونی‌اش را به تصویر می‌کشد. فصل با آمادگی ژولز برای مراسم و تلاش او برای حفظ ظاهری بی‌نقص در حالی‌که در درون با شک و نگرانی دست‌وپنجه نرم می‌کند به پایان می‌رسد.

خلاصه فصل یازدهم :چند ساعت قبل: اولیویا: ساقدوش

در فصل «چند ساعت قبل: اولیویا: ساقدوش» از رمان «فهرست مهمانان» اثر لوسی فولی روایت از دیدگاه اولیویا خواهر ناتنی عروس و یکی از ساقدوش‌ها ارائه می‌شود. این فصل به بررسی درونیات و احساسات پیچیده اولیویا در ساعات منتهی به مراسم عروسی می‌پردازد.​

اولیویا دختری نوجوان و حساس درگیر احساساتی متضاد نسبت به خواهر ناتنی‌اش ژولز است. او احساس می‌کند که در سایهٔ موفقیت و جذابیت ژولز قرار دارد و این احساس باعث شده تا اعتمادبه‌نفسش کاهش یابد. اولیویا با اضطراب و نگرانی به مراسم عروسی نزدیک می‌شود در حالی که احساس می‌کند جایگاهش در خانواده و در کنار ژولز مشخص نیست.​

در طول این فصل اولیویا به خاطرات گذشته‌اش می‌اندیشد و به رویدادهایی اشاره می‌کند که تأثیر عمیقی بر روحیه و رفتار فعلی‌اش داشته‌اند. او احساس می‌کند که توسط اطرافیانش درک نمی‌شود و این احساس تنهایی و بیگانگی را در خود پرورش می‌دهد.​

نویسنده با استفاده از زبان توصیفی و دقیق به‌خوبی توانسته است دنیای درونی اولیویا را به تصویر بکشد. احساسات متناقض خاطرات تلخ و نگرانی‌های آینده همگی در قالبی منسجم و روان ارائه شده‌اند. این فصل نقش مهمی در درک شخصیت اولیویا و پیش‌زمینه‌های روانی او دارد و به خواننده کمک می‌کند تا پیچیدگی‌های روابط خانوادگی و تأثیرات آن‌ها بر روان افراد را بهتر درک کند.

خلاصه فصل دوازدهم : چند ساعت قبل: ژولز: عروس

در فصل «چند ساعت قبل: ژولز: عروس» از رمان «کتاب فهرست مهمانان» اثر لوسی فولی ژولیا (ژولز) کیگان عروس داستان در ساعات منتهی به مراسم عروسی‌اش در جزیره‌ای دورافتاده در سواحل غربی ایرلند با تردیدها و تنش‌های درونی مواجه است. او که ناشر موفق یک مجله آنلاین است در تلاش برای برگزاری مراسمی بی‌نقص است اما دریافت یک یادداشت ناشناس که او را از ازدواج با ویل اسلیتر داماد و مجری مشهور برنامه‌های تلویزیونی برحذر می‌دارد ذهنش را مشوش کرده است.

 

ژولز با اضطراب به آماده‌سازی‌های نهایی مراسم می‌پردازد و در این میان برخوردی تنش‌آمیز با پدرش دارد که به‌دلیل روابط سرد گذشته‌شان از اظهار نظر درباره ویل خودداری می‌کند. این برخورد باعث می‌شود ژولز احساسات سرکوب‌شده‌اش را بروز دهد و در خلوت با شکستن یک گلدان خشم و استیصال خود را تخلیه کند.​

در ادامه ژولز با خواهر ناتنی‌اش اولیویا مواجه می‌شود که به‌عنوان ساقدوش در مراسم حضور دارد. اولیویا که دچار بحران‌های روحی است سعی می‌کند با ژولز صحبت کند اما ژولز به‌دلیل نگرانی از خراب شدن تصویر کامل مراسم از پذیرش و درک مشکلات او خودداری می‌کند. این بی‌توجهی به اولیویا نشان‌دهنده تمرکز ژولز بر ظاهر مراسم و نادیده‌گرفتن مسائل عمیق‌تر خانوادگی است.​

در این فصل نویسنده با تمرکز بر دیدگاه ژولز به‌خوبی تضاد بین ظاهر موفق و درخشان زندگی او و تردیدها و ناامنی‌های درونی‌اش را به تصویر می‌کشد. فصل با آمادگی ژولز برای مراسم و تلاش او برای حفظ ظاهری بی‌نقص در حالی‌که در درون با شک و نگرانی دست‌وپنجه نرم می‌کند به پایان می‌رسد.

درباره نویسنده :لوسی فولی

لوسی فولی نویسنده بریتانیایی متولد 16 اوت 1986 در ساسکس انگلستان است. او در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه‌های دورهام و کالج دانشگاهی لندن تحصیل کرده و پیش از ورود به دنیای نویسندگی به‌عنوان ویراستار در انتشارات Headline Publishing Group و Hodder & Stoughton فعالیت داشته است. فولی با الهام از نویسندگانی چون آگاتا کریستی پاتریشیا های‌اسمیت و دافنه دوموریه به خلق رمان‌های معمایی و مهیج پرداخته است.

از جمله آثار برجسته او می‌توان به «The Hunting Party» «The Paris Apartment» و «The Guest List» اشاره کرد. رمان «The Guest List» در سال 2020 منتشر شد و به‌سرعت به یکی از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و واشنگتن پست تبدیل شد. این اثر در بیش از 30 کشور منتشر شده و جوایزی همچون جایزه Goodreads Choice در بخش معمایی و مهیج را از آن خود کرده است.

کتاب های مرتبط با خلاصه کتاب فهرست مهمانان

خروج از نسخه موبایل