ترامپ و سرنوشت جنگ اوکراین؛ صلح آمریکایی با ورژن کُره‌ای

ترامپ و سرنوشت جنگ اوکراین؛ صلح آمریکایی با ورژن کُره‌ای

ترامپ و سرنوشت جنگ اوکراین؛ صلح آمریکایی با ورژن کُره‌ای

گمان می‌رود که ترامپ به دنبال کره‌آنیزاسیون کردن بحران اوکراین از راه بازی با مؤلفه‌های هویتی است- بازی‌ای که در آن «ترک مخاصمه» جای «صلح پایدار» را می‌گیرد و به مهار هم‌زمان روسیه و اتحادیه اروپا منجر می‌شود.

خبرگزاری آنا– مریم خرمائی: تا ۲۴ ساعت دیگر تمام می‌شود؛ البته به ساعت پرزیدنت ترامپ.

بعضی‌ها از همین حالا شمارش معکوس پایان جنگ اوکراین را شروع کرده‌اند- همان جنگی که می‌گفت اگر در انتخابات ۲۰۲۰ کلید کاخ سفید را به او داده بودند، هرگز رخ نمی‌داد.

وقتی پرسیدند چرا چنین ادعایی را مطرح می‌کنی، جواب داد: «برای اینکه پوتین می‌داند، من دیوانه هستم.»

 ازآنجاکه ترامپ ادامه هزینه در زمین اروپا را مغایر با شعار «اول آمریکا» می‌بیند، برای برقراری حالتی از آتش‌بس که به آن «ترک مخاصمه پایدار» می‌گویند، عجله به خرج خواهد داد

اکنون فیل به اتاق بیضی برگشته و دوباره همه‌چیز در روابط آمریکا و جهان غیرقابل‌پیش‌بینی شده است. بااین‌حال، به نظر نمی‌آید که سکان‌دار کرملین خیلی نگران روبرو شدن با اوضاع پیشرو باشد.

بعد از اعلام نتایج انتخابات ۲۰۲۴، تماس تلفنی‌ای بین این دو مرد برقرار نشد؛ اما همتای روس در نخستین اظهارنظر علنی، به ترامپ تبریک گفت، او را شجاع خطاب کرد و از آمادگی برای گفتگو خبر داد.

اما هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر در کی‌یف، همتای اوکراینی مضطرب به نظر می‌رسد؛ چون از همین حالا روزنامه‌ها تیتر زده‌اند «زلنسکی با از دست دادن حمایت آمریکا، پای میز مذاکره می‌آید».

 تقریباً از همان ماه‌های اول جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، کانال‌های ارتباطی دولت دموکرات واشنگتن با روسیه مسدود شد و سران اروپا برای یک مدت طولانی (حدود ۲ سال)، حتی در حد یک کلمه، با پوتین مراوده‌ای نداشتند.

اما با روی کار آمدن دوباره ترامپ، برای همه محرز شده است که دیر یا زود، یک جایی در کاخ سفید یا کرملین، زنگ تلفن به صدا درمی‌آید و خط نامرئی دیپلماسی، یخ رابطه مسکو-واشنگتن را می‌شکافد.

این سرنوشت محتوم به بلوک غرب هم تفهیم شده است؛ چراکه «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان، ۱۰ روز بعد از قطعی شدن پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، گوشی تلفن را برداشت و شماره پوتین را گرفت- اقدامی که زلنسکی آن را به «باز شدن جعبه پاندورا» تشبیه کرد که به‌زعم او می‌تواند دور جدیدی از شرارت را رقم بزند. 

بیم رئیس‌جمهور اوکراین این است که تماس شولتز مقدمه‌ای باشد بر آغاز مراوده دوباره سایر رهبران غربی با سکان‌دار کرملین که می‌تواند به‌نوبه خود، راهگشای خروج پوتین از انزوایی باشد که در دو سال گذشته بر او تحمیل شد.

اما آیا چهل‌وهفت‌مین رئیس‌جمهور منتخب آمریکا واقعاً طرحی برای برون‌رفت از بحران اوکراین دارد؟

پاسخ نشریه معتبر «پولیتیکو» به این پاسخ منفی است و دلیلش هم آن است که ترامپ هیچ تیمی را برای کار روی یک طرح صلح (آتش‌بس) مدون منصوب نکرده و مشاورانش باوجوداینکه واقعیت نظامی را درک می‌کنند، با هم اختلاف دارند.

در پی این سازش، بحران اوکراین از یک «جنگ فرسایشی» به یک «بازی سیاسی-هویتی بلندمدت» تغییر وضعیت خواهد داد- بازی‌ای که برنده و بازنده آن در دست‌ آخر مشخص می‌شود

حال اگر بر حسب احتمال، او طرحی داشته باشد، در چه قالبی آن را پی‌ریزی می‌کند؟

در پاسخ به این سؤال، باید دو واقعیت را در نظر گرفت:

*اینکه دقیقاً کِی مشخص نیست، اما قطعاً اتمام یا دست‌کم توقف جنگ اوکراین از اولویت‌های ترامپ در بدو ورود به کاخ سفید است. این را می‌توان از چینش اعضای کابینه که اغلب افرادی متمرکز بر چین هستند و در اظهاراتشان سماجت کی‌یف برای بازپس‌گیری اراضی ازدست‌رفته را زیر سؤال می‌برند، به‌وضوح دید.

*شاید ترامپ شرایط ایجاد صلح پایدار میان مسکو-کی‌یف را نداشته باشد، اما ازآنجاکه ادامه هزینه در زمین اروپا را مغایر با شعار «اول آمریکا» می‌بیند، برای برقراری حالتی از آتش‌بس که به آن «ترک مخاصمه پایدار» می‌گویند، عجله به خرج خواهد داد.

تا اینجا رسانه‌ها هر یک به ظن خود و با تکیه بر اظهارات افراد آشنا به سیاست‌های ترامپ، دورنمایی از این آتش‌بس احتمالی ارائه داده‌اند که خروجی آن یک تصویر مخدوش است که برای ایستایی به سه‌پایه اصلی متکی است:

*کنار آمدن کی‌یف با این واقعیت که دست‌کم باید قید بخشی از قلمرو خود را که اکنون در تصرف روسیه است، بزند.

*ادامه حمایت از اوکراین به ازای تعویق عضویت این کشور در ناتو، تحمیل بخش اعظم کمک تسلیحاتی به اروپا و واگذاری حمایت مستشاری و سیاسی به آمریکا.

*ایجاد منطقه حائل (غیرنظامی و خالی از سکنه) به طول تقریبی ۱۳۰۰ کیلومتر در امتداد مرز دو کشور.

اگر چشم‌انداز ترامپ از طرح خاتمه جنگ اوکراین منطبق بر چنین قاب عکسی باشد، مسکو و کی‌یف هریک باید تا حدی از مواضع قبلی خود کوتاه بیایند: این یعنی اوکراین زمین واگذار کند و روسیه به تعویق (و نه انصراف کی‌یف از پیوستن به ناتو) راضی شود.

کُره‌ای کردن یا کره‌آنیزاسیون کردن بحران اوکراین، قاره سبز را برای یک دوره زمانی طولانی در وضعیت بلاتکلیفی قرار می‌دهد که در آن روسیه و اروپا دست به ماشه، منتظر خطای طرف مقابل می‌ماند

شاید در نگاه اول، نتیجه چنین مصالحه‌ای، بُر خوردن اکثر کارت‌های برنده در دست پوتین باشد؛ چراکه به‌هرحال، او آنچه را «زمین و ملت روس» می‌داند از «جریان نئونازی مستقر در کی‌یف» پس خواهد گرفت. اما واقعیت این است که در پی این سازش، بحران اوکراین از یک «جنگ فرسایشی» به یک «بازی سیاسی-هویتی بلندمدت» تغییر وضعیت خواهد داد- بازی‌ای که برنده و بازنده آن در دست‌ آخر مشخص می‌شود.

آنچه این طرح را نه‌تنها برای روسیه که برای کل اروپا مخاطره‌انگیز می‌کند، ایجاد دیوار حائل میان روسیه و اوکراین مشابه آن چیزی است که میان دو کُره وجود دارد.

کره‌ای کردن یا کره‌آنیزاسیون کردن بحران اوکراین، قاره سبز را برای یک دوره زمانی طولانی در وضعیت بلاتکلیفی قرار می‌دهد که در آن روسیه و اروپا دست به ماشه، منتظر خطای طرف مقابل می‌ماند.

اگر ترامپ بتواند پوتین را مجاب به پذیرش چنین طرحی کند، بازی هوشمندانه‌ای را آغاز کرده که در آن روسیه و اروپا هم‌زمان مهار می‌شوند.

تن دادن مسکو به چنین بازی‌ای تا حد زیادی به نتیجه محاسبات داخلی کرملین از وضعیت میدانی، ظرفیت تسلیحاتی و بنیه اقتصادی روسیه بستگی دارد. اگر هزینه ادامه جنگ فرسایشی به نظر پوتین نامعقول بیاید، برای خرید زمان، از ورود به بازی ترامپ ابایی نخواهد داشت- بازی‌ای که به‌گونه‌ای غیرقابل‌باور به مؤلفه‌های فرهنگی وابسته است.

به نظر می‌آید که زلنسکی هم تا حد زیادی به امید خریدن زمان برای تضمین بقای خود در قدرت، آماده ورود به این بازی باشد. او روز گذشته، از تلاش برای تدوین طرحی ۱۰ ماده‌ای خبر داد که دکترینی پایه‌ای برای تاب‌آوری اوکراین به شمار می‌آید و شامل «حاکمیت فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی» نیز خواهد بود.

تن دادن مسکو به چنین بازی‌ای تا حد زیادی به نتیجه محاسبات داخلی کرملین از وضعیت میدانی، ظرفیت تسلیحاتی و بنیه اقتصادی روسیه بستگی دارد

اهمیت بازی با اهرم فرهنگ را وقتی متوجه می‌شویم که از دریچه چشم پوتین به لزوم برافروختن آتش جنگ اوکراین نگاه کنیم. او مردی است که می‌گوید اوکراین نوین وام‌دار «جوزف استالین» است و فراتر از همسایگی، بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ روسیه تلقی می‌شود.

از منظر هویت ملت‌ها، در ذهن پوتین روسیه بزرگ هرگز فرونپاشیده تا آنجا که او در سخنرانی‌ای که همان اوایل جنگ به مناسبت به رسمیت شناختن جمهوری‌های لوهانسک و دونتسک ایراد کرد، به‌وضوح از فرهنگ مشترک، دین مشترک و وابستگی‌های قومی میان مردم روسیه و اوکراین سخن گفت.

این تأکید نشان می‌دهد که ازنظر سکان‌دار کرملین، فارغ از مرز‌های جغرافیایی، ملت‌های روسیه، بلاروس و اوکراین در یک بستر معنوی به یکدیگر متصل هستند و دیوارکشی میان آنها در درازمدت خطرناک است- خطری که نه‌تنها ترامپ به‌خوبی از آن خبر دارد؛ بلکه سودای بازی با آن را هم دارد.

دکمه بازگشت به بالا