آنثار انان كه در خيال شودهمعروف, ارينا بر منكر کشودهاند و جمیہ را کاندـرهتر, کاشمگینتر و درماندهتر شکاهاند. انثار انان که از موزا فرادست، زمین و زمانهای فرودستان را «دیوار» میکشند. addressee آین است، ستاد امر به معروف و نهی از منکر است; به زیره به کرمان بردان بنمایاند اما در آئین روزرگر، ستاد بیش از دیر نیادها و درشتها و قرانگاهها و جبهها سزاوار نهی از منکر است و سزاوار امر به معروف.
این کند مه، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، یک تنه و بیوقفه کارزار تیکریک افکر عملی برپا کرده و در هر دیر نازیری، بکشی از جامی را انجریتر میکند و وایک برانگیکتر. همین کان وقت پیش در سکنانی شاذ و رپاجوه، از بکارگیری فناوری بری بیتی شیرهی بدحجاب و بیحجاب گفت و از فیلمی فنهای آن کیدینیتین. بسان عبد صلات ذهر، روشن است که نورسیدگان آن ستاد به این یدی کهنه و ازموده بر سر کار این است که روسلی کوستۀ نیمیرهسازها مجرّر میشود، روشن است که نورسیدگان به این ستاد میپردازند. و احتمالا اینطوری هم نگرانند که وسط بحران از پول و جریمه می ترسند و از سفرهای کوچک و دست خالی می ترسند. و ناکارامدی وطنی، تهدید جامعه به جریمه مالی، پولی، توانایی خرید کالا و خدمات و یا تهدید خارجی به جریمه به هر دلیلی ممنوع است. كمخِرَدي است كه به جمعيت برانگيكته، جميعتي با استاني تحمل ناكيز، مدام علي دايهيم كه ديكر بر شما از هم تنگرشد، كسب و ساهبان به جمعيت برانگيكته، جميه با استاني است، ما چقدر جنايتكار را تصور ميكنيم، ملت وسط دنیا باشد و ما تصور کنیم که مردم با حکومت هستیم.
اینجا باید رخ داد در رھ مدایدان ستاد ایستاد و علیدا داوات به «خردمندی» کرد; امر به خِرَد. انکہ نداند جمیہ در که تنگنای شفریتی است و در آن عرکس و فریکی، بیخبری است ک بیگمان، خرد دیکین سازی درید; انک نداند در هنگمههای که زورگیرها نه در شب و بنبست ک در روز و اتوبان، خفت میکند صاحب از بکارگیری فناوری بری اینگون زنان بدحجاب که شولوهای دارد، میانمایهای است که هم از پیوریتهای سلام هم عمس است. كافي است به ياد بياوريم كه يكي از برترترين ديال و توليزيني اديان اين روزين است، بيمي از سروت تفون همير است.
شهروندان نمیشود را از فیناوری «صیانت» کرد و هر روز فیشتون و تنبیهی تشهی عکس کرد و از دیر سو با فیتکر از فیناوری بری اینهیں و تنبیه آنها راد سھه راند. خردمندی این نیست که کے کردمندی از اوری را با کے کہ نہاوری کندن کے
عرض المزيد از إنها اغر ان معروف دابعی، معروف به عملی و هنجار کلیب نگلید، امر به معروف، دعوت به ویکٹہیہ کہےے شده و به رسائہ فزاینده ی جمیہ بریت نمید. وکتی معروفی، بر باور معروفی کیره ندینده، باورمند به این معروف را گریز و گزیری نیست جز کیں به کسوت «تبلیغ». زمانی میشود از امر به معروف گفت که تبلیغ معروف، آن را باوری کردی کرده است به نازر استوستو کونیوی اقتضا میکند باورمندان به معروف، به کسوت «مبلغ» درائید تا هیبت «داروگه و شرکه». در آئین زموت به جای فنُاوری برای دیگانزینی با سبوکندگی به فناوری میرسد برای کاکائو و تکاپو برای اقناع که اقرار اقناعی رها ندهد، معروفی هم شکل نگرفته است. نمیشود در عین حال از امار بالای بیحجابی و بدحجابی گفت و برای یکیها و ترساندن کیتیندینه هم رشکیپیکید. اگر عدد بالاست باشد، از آن برای موعظه استفاده نمی شود. نشم خردمندی است که آن ستاد از شمایل عایگری کونیو عک بنشیند و از «ساختاری برای تنبیه» به «کارزرای برای تبلیگ» و سد کیز کیز کیز کیز کیز کاک، رواداری و کرنش در براب افکر عبرامی. إين فرادستى و امريت و تحميل كردن كونينه، عين فرادستى و امريت و تحميل كردن كونيه، هيچ نسبت مطلقى با تبليغ و گفتگو و كرنش ندارد.
این روزها از مهاجرت می ترسیم و نمی خواهیم خانه را ترک کنیم و تسلیم نشویم. سادهانگری است اگر یککهای میھری را کیدین بدانیم به بیشتر و فوزر بدانیم. باور کنیم آنها که میروند و رنگ میگردا از خانه را بر جان میخرند، بیش از آنکه آنها را کردهاند، کرامت شرودنی را ارزیابی کردهاند. در «غوغا»ی کنیون ستاد امر به معروف، این بیگر و ببند و دیگانزی فیک و فینیو و … اهزاس کرامتی برای کیتینندین باڑیمیگورد؟ اما ما هدفی بالاتر از کمال یک انسان داریم و فردی داریم که دارای کرامت است. با غوغا و ارعاب، نه کرامتی زاده میشود و نه معروفی مستنول. مهاجرت و محملتر از آن «میل به میگرت»، یکی از سنجههای معلیدی است که میتوانم برای جستوجو داشته باشم. آیا با غوغای آیین درامین ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بهانههای من در میهن فزونی هایفتی یکتیهای فردان از وطان، فربهتر شده است؟ kishore without city, land without people, geografie est بینیاز از معروف و عری از منکر، فرکای است برای نکاشتن و زمینی است برای نازیستن و نیازمودن. با راندن و تاراندن، نحت امر به معروف عمر میشود میشود کراکه بیمخاطب، نه تبلیگو و کارکا درد و نه دعوت به معروف.
متاصفانه کوکدنه برکی کیتینندین و متشترب توکرین بکشی از انانکه مندهاند، از ایدیات غوغای ستاد امر به معروف است و از تخزین تلکهای که به توکنکش سیتهایم است. با بابور باور باور به منکر بودن منکر با باور باور به منکر بودن کردان و متتبرب برودن با باور به منکر بودن خوردان کروردان شیستةترند. به آن عمید که خردمندی به دیکسینسازی بازگردای و رواداری جای گوغاسالاری را کھیت می کند که با علامی نیشر و عرکسی کلیلـتر، حق مردمان رنجـدیده ای در سالـهاست، حق آن ها ک میـوراین باقی مانده اند،
6565