داستان تلخ یک فرمانده – مجله لوکس

داستان تلخ یک فرمانده - ایسنا

پس از پایان جنگ، او همچنان مدیری لایق و مدبر برای مهار هر بحرانی در کشور بود. اگر سیل یا زلزله‌ای در کشور رخ وی داد، اولین فردی که برای امداد و کمک‌رسانی نامش در ذهن نقش می‌بست؛ سید محمد بود. حضور مؤثر او در زلزله رودبار، منجیل و سیل زابل نمونه‌هایی از مدیریت جهادی و انقلابی این سردار بی‌ادعا بود. آخرین مسئولیت این شهید بعد از جنگ تحمیلی، قائم‌مقامی بنیاد تعاون سپاه بود.

به گزارش مجله لوکس، سید محمد صنیع خانی در ۱۵ دی‌ماه سال ۱۳۳۲ در شهر قم به دنیا آمد. خانواده صنیع خانی در سال ۱۳۳۸ به تهران عزیمت کردند. وی سال اول دبستان را در مدرسه پورجوادی، در خیابان خزانه گذراند و در سال ۱۳۵۴ از دبیرستان الهی در رشته طبیعی موفق به اخذ دیپلم شد.

در دوره نوجوانی فعالیت‌های خود علیه رژیم شاهنشاهی را آغاز کرد و در پاییز ۱۳۵۷، در حال توزیع اعلامیه‌های امام، توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. با پیروزی انقلاب و آزادی از زندان، وی مؤسس کمیته انقلاب اسلامی در نازی‌آباد تهران شد و در اواخر سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شد.

وی از ابتدای جنگ تحمیلی، با ایجاد مرکز اعزام نیروی سپاه در محل لانه جاسوسی آمریکا، مسئولیت اعزام رزمندگان را به مناطق عملیاتی برعهده‌گرفته بود.

سردار صنیع خانی، بنیان‌گذار و فرمانده ترابری سپاه بود. وی نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای در ایجاد تحرک در یگان‌های رزم و پشتیبانی و رفع کمبود وسایل نقلیه سنگین ایفا کرد. کارها و ابتکاراتی که شهید صنیع خانی و یارانش انجام می‌دادند، منحصربه‌فرد بود. پس از بمباران پل قطور و تخریب آن و قطع ارتباط شبکه راه‌آهن ایران-ترکیه و اروپا که از ابعاد سیاسی و اقتصادی برای کشور بسیار حساس بود، بلافاصله وارد صحنه شد و در مدت کوتاهی با یک خلاقیت، مسیری جدید در کوه ساخت و با استقرار تجهیزات، کالاهای هر دو طرف مسیر را به‌طرف مقابل می‌رساند.

پس از پایان جنگ، او همچنان مدیری لایق و مدبر برای مهار هر بحرانی در کشور بود. اگر سیل یا زلزله‌ای در کشور رخ وی داد، اولین فردی که برای امداد و کمک‌رسانی نامش در ذهن نقش می‌بست؛ سید محمد بود. حضور مؤثر او در زلزله رودبار، منجیل و سیل زابل نمونه‌هایی از مدیریت جهادی و انقلابی این سردار بی‌ادعا بود. آخرین مسئولیت این شهید بعد از جنگ تحمیلی، قائم‌مقامی بنیاد تعاون سپاه بود.

شهادت

حضور متعدد وی در صحنه‌های جنگ و مدیریت پشتیبانی او در زیر انبوه بمب‌های شیمیایی، خمپاره‌ها و ترکش‌ها زخم‌های عمیقی را بر پیکر او وارد ساخته بود. وی در عملیات «والفجر ۸» شیمیایی شده بود و سال‌های بعد از جنگ، چندین بار در داخل و خارج از کشور به درمان پرداخت. شهید صنیع خانی سالیان سال با درد و رنج ناشی از مجروحیت و جانبازی دست‌وپنجه نرم کرد و سرانجام در روز چهاردهم شهریور سال ۱۳۷۴ در سن ۴۲ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. از وی دو فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است.

آخرین عیادت

 سردار حسین علائی روایت می‌کند: «پس از پایان جنگ، عوارض ناشی از گازهای شیمیایی، سید محمد را دچار بیماری لاعلاجی کرد. او در دوره بیماری حدوداً یک‌ساله، رنج و درد سختی را تحمل کرد. وقتی از سفر معالجاتی پنج‌ماهه از لندن بازگشت، درست چند روز قبل از شهادتش به عیادتش در بیمارستان ساسان تهران، واقع در بلوار کشاورز رفتم. تأثیر بمب‌های شیمیایی، هیکل و قیافه او را خیلی رنجور و دگرگون کرده بود ولی روحیه او همچنان شاداب و امیدوار بود.

موهای زیبایش ریخته بود و چهره جذابش تغییر کرده بود؛ به‌گونه‌ای که ابتدا او را نشناختم و فکر کردم به‌اشتباه به اتاق او آمده‌ام، ولی وقتی سید محمد، مرا با اسم کوچک صدا زد؛ فهمیدم که صدام چه ظلمی به سید محمد و امثال او کرده است. به بالینش برگشتم و بعد از چند ماه دوباره او را دیدم.»

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید

«دوست داشتم در کشور امام زمان (عج) و کشور خون و قیام انقلاب حضرت مهدی (عج)، با خواست خداوند که مقدر باشد، دارفانی را وداع کنم. از امت شهیدپرور انقلابی می‌خواهم که دولت را همراهی نمایند و قدر مملکت را بدانند. توصیه می‌نمایم؛ رهبر عزیزمان، علی زمان را تنها نگذارید و تا ظهور امام زمان (عج) پشتیبان ولایت و رهبری باشید و آنی از خط امام دور نشوید که به خیر و صلاح است.

ان‌شاءالله به‌زودی با لطف خداوند و زحمات دولت خدمتگزار، با رهبری امام خامنه‌ای، مشکلات برطرف خواهد شد. مطمئن باشید که انقلاب و حکومت به رهبری امام خامنه‌ای، تحویل آقا امام زمان (عج) خواهد شد.»

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل